Homonym چیست؟ | لیست 50 کلمه متشابه و هم آوا در انگلیسی
آیا تا به حال با کلماتی مواجه شدهاید که از نظرتلفظ و نوشتار کاملا شبیه به هم٬ اما در جملات مختلف معناهای متفاوتی داشتهاند؟ در چنین مواقعی برای یادگیری و درک معنای کلمه چه کاری انجام میدهید؟
homonym چیست؟ لیست کلمات همآوا در انگلیسی ویدئو آموزش کلمات متشابه در انگلیسی
homonym چیست؟
برای درک مفهوم homonym به دو مثال زیر توجه کنید:
- There is a book on the table.
- We′ll book a flight to Los Angeles this evening.
در هردو مثال بالا از کلمهی book استفاده شدهاست اما در مثال اول کلمهی book در نقش اسم و به معنی ″کتاب″ و در مثال دوم درنقش فعل و به معنی ″رزرو کردن چیزی″ است. به این دسته از کلمات همآوا که دارای تلفظ (pronunciation) و نوشتار (spelling) کاملا شبیه هم اما معناهای (meaning) متفاوتی هستند ٬در انگلیسی Homonyms گفته میشود. کلمهی homonym ریشه ی یونانی دارد و از دو بخش homo (به معنی یکسان) و nym (به معنی نام) تشکیل شدهاست. این کلمات در فارسی به کلمات همانند یا همنام نیز معروف هستند. برخی از این کلمات همآوا ممکن است بیش از دو معنی داشتهباشند.
در این سری از آموزشهای رایگان سایت آکادمی روان میخواهیم لیستی از کلمات همآوا در انگلیسی همراه با معنیشان را در اختیارشما قراردهیم؛ پس تا آخر این مقالهی کوتاه با ما همراه باشید.
نکته : برای تشخیص معنای درست این دسته از کلمات همآوا در انگلیسی٬ باید به سرنخها و راهنماهایی که در متن جمله قرار دارد و اصظلاحا به آنها (context clues) گفته میشود دقت کنیم.
لیست کلمات همآوا در انگلیسی
Homonym | Meaning 1 | Meaning 2 & 3 |
Bat | چوب بیس بال | خفاش |
Bright | روشن | باهوش |
Fair | منصفانه٬زیبا٬ خوب | نمایشگاه کالا٬ بازار مکاره |
Lie | دراز کشیدن | دروغ گفتن |
Match | کبریت٬ مسابقه | مطابقت کردن |
Rose | گل رز | گذشته فعل rise به معنی بالاآمدن |
spring | فصل بهار | فنر |
Rock | سنگ | نوعی از موسیقی |
Pound | واحد پول و وزن در انگلیسی | کوبیدن٬ ضربه زدن |
kind | مهربان | نوع |
Current | معاصر | جریان٬ جریان آب |
Bark | صدای واق واق سگ | پوست درخت |
Air | هوا | در تلوزیون یا رادیو برنامه اجراکردن |
address | آدرس | کسی یا چیزی را خطاب کردن |
Arm | بازو | شعبه |
Express | بیان کردن٬ اظهار کردن | سریع السیر٬ صریح و روشن |
Mean | منظور و مقصود داشتن | ناچیز٬ متوسط |
Well | تندرست٬ سالم | چشمه |
Pen | خودکار و قلم | نوشتن٬ در حبسانداختن |
Book | کتاب | رزروکردن |
Ruler | حاکم و حکمران | خطکش |
Fly | مگس٬ حشره پردار | پروازکردن |
Band | گروه موسیقی | با نوار بستن٬ متحد شدن |
Can | فعل وجهی به معنی توانستن | قوطی کنسرو |
Ship | کشتی | با کشتی فرستادن یا حمل کردن |
Park | پارک | پارکینگ |
Letter | حرف الفبا | نامه |
Watch | ساعت مچی | مواظبت کردن٬ تماشا کردن
پاییدن |
Nail | ناخن | میخ |
Sink | دستشویی آشپزخانه | غرق شدن |
Clip | ویدیو کلیپ | گیره کاغذ٬ چیدن یا کوتاه کردن |
Date | خرما | تاریخ |
Drop | قطره | به زمین افتادن یا انداختن |
Point | نشانه | نشان دادن با انگشت
هدفگیری کردن |
Saw | اره | گذشته فعل see
به معنی دیدن |
Scale | درجه و مقیاس | مقیاس گذاشتن |
Tie | کراوات یا دستمال گردن | گره زدن٬ متصل کردن |
Cool | خنک | آرام شدن |
Wave | موج دریا | دست تکان دادن |
Trip | مسافرت کوتاه | سکندری خوردن
لغزش کردن |
Fall | فصل پاییز | افتادن
سقوط کردن |
File | فایل٬ بایگانی کردن | به صف حرکت کردن |
Duck | حیوان اردک | زیرآب رفتن
قایم شدن |
Foot | پا٬ پایین چیزی | پرداختن |
Left | سمت چپ | گذشته فعل leave
به معنی ترک کردن یا جاگذاشتن چیزی |
Palm | درخت نخل خرما | کف دست انسان |
ویدئو آموزش کلمات متشابه در انگلیسی
لینکهای مفید برای شما: