500 “کالوکیشن انگلیسی” + معنی و فیلم آموزشی | Collocations
یکی از چالشهای اصلی در مکالمه به زبان انگلیسی این است که بدانیم میبایست بعد از یک کلمه، چه کلمه دیگری را استفاده کنیم تا بتوانیم منظورمان را به بهترین شکل انتقال دهیم. در زبان انگلیسی کلمات همایند وجود دارند که به اصطلاح به آنها کالوکیشن (collocation) انگلیسی نیز میگوییم. کالوکیشن های انگلیسی به ما نشان میدهند بعد از بهکار بردن یک فعل، اسم، صفت و غیره میتوانیم چه کلمه دیگری را استفاده کنیم و در واقع کدام کلمه میتواند همنشین کلمه اول ما باشد. در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر درباره کالوکیشن (collocation) انگلیسی به شما توضیح دهیم و با مثالهایی این مبحث را همراه یکدیگر بررسی کنیم.
کالوکیشن چیست ؟ اهمیت کالوکیشن ها نحوه یادگیری کالوکیشن ها دسته بندی کالوکیشنها کالوکیشنهای ترکیبی از قید و صفت: کالوکیشن صفت و اسم: کالوکیشن از اسم و اسم: کالوکیشن فعل و اسم: کالوکیشن اسم و فعل: کالوکیشن های فعل و قید: کالوکیشن فعل به علاوه حرف اضافه: کالوکیشن اسم و حرف اضافه: کالوکیشن صفت و حرف اضافه: کالوکیشن فعل و فعل (Verb + Verb):
کالوکیشن چیست ؟
همانطور که تا الان متوجه شدهاید، کالوکیشن انگلیسی به مجموعه لغاتی گفته میشود که همیشه با هم میآیند و در غیر صورت اصلا طبیعی به نظر نمیرسند. برای مثال اگر بخواهیم از کالوکیشن یا کلمات همایند در فارسی مثال بزنیم “شال و کلاه” یا “ارتکاب جرم” جز کالوکیشنها محسوب میشوند. در انگلیسی یک مثال از کالوکیشن به شرح زیر است:
To pursue love
براساس لغتنامه کالوکیشنها، از نظر بار معنایی، فعل Pursue بهترین گزینه برای رساندن چنین مفهومی بوده و از افعال دیگر مانند Follow بهتر است در این موقعیت استفاده نکنیم. هر چه آشنایی ما با کالوکیشن (collocation) انگلیسی بیشتر باشد و به درستی از آنها استفاده کنیم، بار معنایی جملاتمان در زبان انگلیسی بالاتر خواهد بود. در مثالی دیگر از کلمات همایند انگلیسی میتوانیم به فست فود یا Fast Food اشاره کنیم. برای مثال نمیتوانیم بگوییم Quick Food زیرا این اصطلاح از نظر معنایی نادرست است.
اهمیت کالوکیشن ها
چرا یادگیری کالوکیشن ها در زبان انگلیسی اهمیت دارد؟ زیرا با یادگیری عبارات همایند یا هم نشین:
- زبان شما طبیعی تر و قابل فهم تر خواهد شد.
- در هنگام مکالمه روش های متنوع و غنیتری برای اظهار نظر دارید.
- راحت ترین روش یادگیری واژهها، استفاده از آنها در گروه کلمات و عبارات است.
- برای قبولی در آزمونهای بینالمللی استفاده درست از کالوکیشنها ضرورت بسیار دارد. برای آشنایی با کالولیشنهای رایتینگ آیتلس کلیک کنید.
نحوه یادگیری کالوکیشن ها
- برای یادگیری کالوکیشنها باید به ترکیبات و همایندهای مختلفی که در منابع گوناگون میبینید یا میشنوید دقت کنید و سعی کنید آنها را ملکهی ذهن خود کنید.
- ترکیبهای کالوکیشن را باید به عنوان یک واحد زبانی در نظر بگیرید و به عنوان مثال نگویید با فعل make، اسم choice استفاده میشود، بلکه با هم و بصورت make choice یاد بگیرید و تکرار و استفاده کنید.
- وقتی که کلمه جدیدی یاد میگیرید، همایندهای آن کلمه یا در واقع کلماتی که با آنها استفاده میشوند را در کنار آنها یادداشت کنید. مثلاً برای فعل remember، میتوان این ترکیبها را یافت:
remember rightly, remember distinctly, remember vaguely, remember vividly
- مطالعه و خواندن کتاب، اخبار، مقالات و غیره بهترین و طبیعی ترین راه بادگرفتن ترکیبات درست یا همایندها است.
دسته بندی کالوکیشنها
بهطور کلی میتوان کالوکیشن ها را از نظر دستوری در دستهبندیهای زیر جا داد:
- قید و صفت
- صفت و اسم
- اسم و اسم
- فعل و اسم
- اسم و فعل
- فعل و قید
- فعل به علاوه حرف اضافه و عبارت بعد از آن
- اسم و حرف اضافه
- صفت و حرف اضافه
- فعل و فعل
براساس همین دستهبندی، در ادامه مثالهایی از کلمات همایند انگلیسی را مشاهده میکنید. ناگفته نماند که هر حوزه (اقتصاد، زمان، فضا، کسبوکارها و غیره) نیز در زبان انگلیسی لغتنامه کالوکیشن خاص خود را دارد که اگر با یکی از این حوزهها سروکار دارید، قبل از صحبت کردن و نوشتن حتما باید سری به کلمات همایند آنها بزنید.
کالوکیشنهای ترکیبی از قید و صفت:
دسته اول کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی قید به علاوه صفت یا Adverb + Adjective است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
برای آشنایی با انواع قید انگلیسی روی قسمت آبی رنگ کلیک کنید.
Invading that country was an utterly stupid thing to do.
حمله به آن یک کشور یک کار شدیدا احمقانه بود.
We entered a richly decorated room.
ما وارد یک اتاق که خیلی غنی تزیین شده بود، شدیم.
Are you fully aware of the implications of your action?
آیا تو بهطور کامل از عواقب کارت مطلع هستی؟
Ben and Jane are happily married.
بین و جین با شادی ازدواج کردهاند.
George was blissfully unaware that he was in danger.
جرج به طرز معجزهآسایی از اینکه در خطر است مطلع نبود.
It’s deeply competitive and transparent.
عمیقا واضح و رقابتی است.
I’m deeply worried about you.
من عمیقا نگران تو هستم.
The train system has been deeply affected.
سیستم قطار عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته.
I was deeply unhappy.
من عمیقا ناراحت بودم.
It is highly unlikely that he’ll be late.
احتمال اینکه او دیر کند خیلی کم است.
The restaurant comes highly recommended.
این رستوران به شدت پیشنهاد شده.
It was ridiculously long, absurdly perfect, and alarmingly beautiful.
این خیلی طولانی، فوق العاده عالی و به شکل خیره کننده زیبا.
He’s been actively involved in politics for 30 years.
او طی ۳۰ سال در سیاست به شدت فعال بوده است.
Absolutely necessary
کاملا ضروری
Absolutely/utterly(quite, really) alone
کاملا/شدیدا تنها
Absolutely/utterly(quite, really) amazed
کاملا/شدیدا شگفتزده
Badly hurt
بهطرز بدی آسیبدیده
Barely able (to do something)
به سختی قادر است (به انجام کاری)
Blissfully unaware
بسیار ناآگاه
Bitterly cold
بهشدت سرد
Deeply committed
بهشدت متعهد
Deeply competitive
عمیقا رقابتی
Highly recommended
بسیار پیشنهاد شده
Highly successful
شدیدا موفق
Reasonably priced
منصفانه قیمتگذاری شده
Reasonably well
بسیار خوب
Strongly argue
شدیدا بحث کردن
Strongly believe
عمیقا باور داشتن
Strongly condemn
شدیدا محکوم کردن
کالوکیشن صفت و اسم:
دسته دوم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی صفت به علاوه اسم یا Adjective + Noun است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
The doctor ordered him to take regular exercise.
دکتر به او سفارش کرد که ورزش منطم انجام دهد.
The Titanic sank on its maiden voyage.
تایتانیک در اولین سفرش غرق شد.
He was writhing on the ground in excruciating pain.
او داشت از درد طاقتفرسا روی زمین به خود میپیچید.
Joe always wears blue or white or some other bright color.
جو همیشه سفید یا آبی میپوشد یا یک رنگ روشن دیگر.
We had a brief chat about Iraq but didn’t have time to discuss it properly.
ما گفتگوی کوتاهی درباره عراق داشتیم ولی فرصت نداشتیم بهطور درست درباره آن بحث کنیم.
Unemployment is a major problem for the government these days.
بیکاری مشکل اصلی این روزهای دولت است.
Jake was my big brother and I admired him.
جیک برادر بزرگ من بود و من او را تحسین میکردم.
His dying was not any big surprise.
مرگ او غافلگیری بزرگی نبود.
This audition is a big deal for Joey.
این آزمون برای جویی فرصت بزرگیست.
John won big money in Vegas last year.
جان مبلغ هنگفتی را سال گذشته در وگاس برد.
The news had put him in a bad mood.
خبرها حال او را بد کرد.
This is the first direct flight to Tokyo.
این اولین پرواز مستقیم به توکیو است.
Women demanded equal rights.
زنان خواستار حقوق برابر هستند.
A gust of wind blew the front door shut.
وزش باد در جلویی را بست.
He would describe it in great detail.
او با جزییات عالی توصیفاش کرد.
It has been widely praised for reducing heavy traffic in the city.
بهطور گسترده برای کاهش ترافیک سنگین در سیتی مورد تحسین قرار گرفت.
We aim to maintain high standards of customer care.
هدف ما حفظ استانداردهای بالا برای حفظ حقوق مشتریست.
I first met Jennifer a long time ago.
اولین بار جنیفر را خیلی وقت پیش دیدم.
Good legal advice can be expensive.
مشاوره حقوقی خوب میتواند گران باشد.
The company made a net profit of $10.5 million.
شرکت سود خالص ۱۰.۵ میلیون دلاری بهدست آورد.
I was having a nice time here for about three days.
من اوقات خوشی را اینجا برای سه روز میگذراندم.
You should be given a private locker to store your personal belongings.
به تو باید قفسه خصوصی داده شود تا اشیای شخصیات را آنجا بگذاری.
It’s a cold rainy day in October.
امروز یک روز سرد و بارانی در اکتبر است.
A rich person is seldom in want of a friend.
یک فرد ثروتمند به ندرت به دوست نیاز دارد.
It’s a group of young people.
گروهی از افراد جوان هستند.
We had a brief chat about the exams but didn’t have time to discuss them properly.
ما یک گفتگوی کوتاه درباره امتحانات داشتیم اما فرصت نبود که بیشتر درباره آنها بحث کنیم.
Improving the health service is another key issue for government.
بهبود خدمات درمانی یکی دیگر از مسائل کلیدی برای دولت است.
از دست ندهید: چگونه کلمات انگلیسی را به خاطر بسپاریم؟
کالوکیشن از اسم و اسم:
دسته سوم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی اسم به علاوه اسم یا Noun + Noun است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
مطالعه کنید: اسامی مرکب انگلیسی را یاد بگیریم
Let’s give Mr Jones a round of applause.
بیاییدبرای آقای جونز یک کف مرتب بزنیم.
The ceasefire agreement came into effect at 11am.
توافق آتشبس در ساعت ۱۱ صبح اجرایی خواهد شد.
I’d like to buy two bars of soap please.
میخواستم دو قالب صابون بخرم.
Do you know your exact departure time?
آشا شما زمان دقیق خروجتان را میدانید؟
We interviewed the head teacher of the local school.
ما با آموزگار ارشد مدرسه محلی مصاحبه کردیم.
Young people have gone away to college and taken desk jobs.
جوانها به کالج رفتند و شغلهای دفتری اتخاذ کردند.
It turned out to be a case study in how to win.
تبدیل به یک بررسی موردی درباره چگونه برنده شدن، شد.
Child care centers don’t necessarily hire the most qualified teachers.
مراکز مراقبت از کودکان الزاما بهترین معلمها را استخدام نمیکنند.
We cannot afford to have anyone operating in a comfort zone.
ما نمیتوانیم از عهده این بربیاییم که فردی در منطقه امن خود کار کند.
Taylor declined to speculate whether the illness could hurt the electronics industry.
تیلو از تحلیل اینکه آیا آن بیماری میتواند به صنعت برق صدمه بزند، دست کشید.
In factory farming, the breeder hens do not stay with the chicks.
در کشاورزی شرکتی، مرغهای پرورشگاهی همراه دیگر مرغها نمیایستند.
He decreased the hours of work and increased salaries and fringe benefits.
او ساعات کاری را کاهش داد، حقوقها و مزایای شغلی را افزایش داد.
The first new major gold mine in the Northern Territory in the past 10 years will begin production within the next week.
اولین معدن طلای اصلی در منطقه شمالی (که ۱۰ سال سن دارد) هفته آینده تولید را آغاز میکند.
Forensic science is a growth industry.
علم پزشکی قانونی یک صنعت در حال رشد است.
They get the bulk of their money from the special interest groups.
آنها بخش عمدهای از پول خود را از گروههای ذینفع ویژه دریافت میکنند.
This road is closed to motor vehicles.
تردد موتورسیکلت در این جاده ممنوع است.
I like to work outdoors, but my brother prefers an office job.
من دوست دارم در محیط باز کار کنم، ولی برادرم شغل اداری را ترجیح میدهد.
I just kept hearing all the gunshots and the pipe bombs.
من صدای همه شلیکها و بمبهای لولهای را میشنیدم.
He worked as a senior probation officer and was born in 1942.
او به عنوان یک افسر کارآموز ارشد کار میکرد و سال ۱۹۴۲ به دنیا آمده بود.
His father signed his report card.
پدرش کارت گزارش او را امضا کرد.
I want Benjamin to grow up with his own grandparent security blanket.
من میخواهم بنیامین تحت مراقبت پدربزرگ و مادربزرگ خودش بزرگ شود.
It is worn with a shoulder strap and sits on the hip.
با سر دوشی پوشیده میشود و روی لگن مینشیند.
My friend really loves sports car.
دوست من واقعا عاشق ماشینهای اسپرت است.
I have two suggestions for the summit meeting organizers.
من دو پیشنهاد برای سازماندهندگان نشست سران دارم.
An existing floor will also be converted to become a trading floor.
یکی از طبقات نیز به یک طبقه تجاری تبدیل خواهد شد.
Police massed in the city and turned water cannons on the crowd.
پلیس در شهر جمع شده و ماشینهای آبپاش را به سمت جمعیت گرفت.
کالوکیشن فعل و اسم:
دسته چهارم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی فعل به علاوه اسم یا Verb + Noun است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
The prisoner was hanged for committing murder.
زندانی به دلیل ارتکاب قتل اعدام شد.
I always try to do my homework in the morning, after making my bed.
من همیشه تکلیفام را صبح زود بعد از مرتب کردن تختام انجام میدهم.
He has been asked to give a presentation about his work.
از او خواسته شد تا برای کارش یک ارائه ترتیب دهد.
They launched the production 1998.
آنها خط تولید را از سال ۱۹۹۸ شروع کردند.
The price increase poses a problem for them.
افزایش قیمت باعث بهوجود آمدن یک مشکل برای آنها میشود.
The internet has created opportunities for his company.
سهم او باعث حلق موقعیتهای برای شرکتاش شده.
I like to sit down and do the crossword.
من دوست دارم بنیشنم و جدول حل کنم.
It’s been a pleasure to do business with you.
همکاری با شما مایه خرسندی بود.
Did the flood do much damage?
آیا سیل آسیب زیادی وارد کرد؟
I really enjoy doing exercise everyday.
من از هر روز ورزش کردن لذت میبرم.
In my business, we have to do experiments everyday.
در کسبوکار من، ما هر روز آزمایشهایی انجام میدهیم.
My mother and dad taught me never to tell a lie.
پدر و مادرم به من یاد دادند که هیچوقت دروغ نگویم.
If I get an award I’ll tell your name first on the stage.
اگر جایزهای ببرم، اول اسم تو را روی استیج میآورم.
The movie was so boring that I came close to walking out of the cinema.
آن فیلم آنقدر کسلکننده بود که نزدیک بود من از سینما خارج شوم.
The movie starts at 9 am. Please come on time.
فیلم ساعت ۹ صبح شروع میشود. لطفا به موقع بیایید.
I have just come to a realization!
من تازه متوجه شدم!
He had to figure out how to come to terms with her.
او میبایست راهی برای کنار آمدن با آن فرد پیدا میکرد.
They’ll get a shock when they get this bill.
آنها زمانی که این صورت حساب را دریافت کنند شوکه خواهند شد.
We cast our net wide to get the right person for the job.
ما شبکه خود را گسترش دادیم تا بتوانیم فرد مناسب این شغل را پیدا کنیم.
I got divorced when I was about 31.
من وقتی ۳۱ سالم بود طلاق گرفتم.
He’s getting old and his hearing isn’t very good.
او دارد پیر میشود و شنواییاش نیز خیلی خوب نیست.
We couldn’t wait to get started on the next job.
ما نمیتوانستیم برای شروع کار بعدی صبر کنیم.
He couldn’t get to sleep because he was too excited.
او از شدت هیجان نمیتوانست بخوابد.
You get wet in the rain.
در باران خیس میشوی.
The noise was giving her a headache.
آن صدا داشت باعث سردرد او میشد.
John gave Iceland as an example of a cold country.
جان ایسلند را به عنوان یک کشور سرد مثال زد.
She’s given notice that she intends to leave.
او از قصدش برای ترک کردن اطلاع داد.
This book can and will give hope to the hopeless.
این کتاب میتواند به ناامیدها امید ببخشید و حتما این کار را خواهد کرد.
You must give way to any pedestrians on the crossing.
تو باید به هر عابر پیادهای که قصد عبور دارد راه بدهی.
She should make a right choice.
او باید یک تصمیم درست بگیرد.
I’d just like to make a comment.
من دوست داشتم تا یک نظر بدهم.
Later, when they go to let her out, they make a discovery.
بعد از اینکه او را رها کردند، چیزی کشف کردند.
She is making a list of everyone who has expressed an interest.
او دارد یک لیست از همه کسانی که علاقه نشان دادند، درست میکند.
My mother likes to keep control of everything.
مادر من دوست دارد همه چیز را تحت نظر داشته باشد.
Please, keep quite when I’m on the phone.
لطفا زمانی که دارم با تلفن صحبت میکنم ساکت باشید.
You must learn to keep your balance in skating.
باید یاد بگیری که تعادل خود را حین اسکیتبازی حفظ کنی.
If you have time, pay a visit to the local museum.
اگر وقت داشتی سری به موزه محله بزن.
We should go over and pay our respects to the new neighbors.
ما باید به همسایههای جدید سر بزنیم و به آنها ادای احترام کنیم.
He’d never say a word to me.
او عمرا چیزی به من بگوید.
Let me say something before we go.
بگذار قبل از رفتن چیزی بگویم.
Why should I say sorry when it’s not my fault?
من چرا باید معذرت خواهی کنم وقتی تقصیر من نبوده؟
کالوکیشن اسم و فعل:
دسته پنجم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی اسم به علاوه فعل یا Noun + Verb است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
The lion started to roar when it heard the dog barking.
شیر زمانی که صدای واقواق کردن سگ را شنید غرش کرد.
Snow was falling as our plane took off.
زمانی که هواپیمای ما از زمین بلند شد داشت برف میبارید.
The bomb went off when he started the car engine.
زمانی که او موتور ماشین را روشن کرد بمب منفجر شد.
The economy boomed in 2002.
اقتصاد در سال ۲۰۰۲ رونق گرفت.
The company has grown and now employs over 30 people.
شرکت رشد کرده و الان بیش از ۳۰ نفر نیرو دارد.
The company has expanded and now has branches in most major countries.
شرکت توسعه یافته و الان در بیشتر شهرهای مهم شعبه دارد.
The two companies merged in 2013 and now form one very large corporation.
هر دو شرکت در سال ۲۰۱۳ ادغام شده و هماکنون یک شرکت بسیار بزرگ را تشکیل میدهند.
The company launched the product in 2012.
شرکت در سال ۲۰۱۲ محصول را عرضه کرد.
The price increase poses a problem for us.
افزایش قیمت برای ما یک مشکل بهوجود میآورد.
The internet has created opportunities for our business.
اینترنت باعث خلق فرصتهایی برای کسبوکار ما شد.
I get tired of educating people.
من از آموزش مدام به دیگران خسته میشوم.
It’s important to get sleep so don’t stay up too long.
خوابیدن مهم است، پس خیلی بیدار نمان.
The old man is going to go crazy.
پیرمرد دارد دیوانه میشود.
As for myself I doubt I’ll ever go on a date.
اگر از من بپرسی، شک دارم دیگر روی قراری بروم.
I’ll just go online and look up her address.
من فقط آنلاین شده و دنبال آدرس او میگردم.
I’ll take a look at the website and let you know what I think.
من نگاهی به وبسایت میاندازم و نظرم را به تو میگویم.
Take a seat while I get you something to drink.
تا زمانی که برایت نوشیدنی میآورم بنشین.
کالوکیشن های فعل و قید:
دسته ششم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی فعل به علاوه قید یا Verb + Adverb است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
She placed her keys gently on the table and sat down.
او به آرامی کلیدهایش را روی میز گذاشت و نشست.
Mary whispered softly in John’s ear.
مری به آرامی در گوش جان زمزمه کرد.
I vaguely remember that it was growing dark when we left.
من به درستی به خاطر نمیآورم که وقتی داشت تاریک میشد، رفت یا نه.
She placed the beautiful jar gently on the window ledge.
او شیشه زیبا را به آرامی روی لبه پنجره گذاشت.
‘I love you and want to marry you,’ Michael whispered softly to Clare.
مایکل به آرامی به کلیر گفت: «من عاشقات هستم و میخواهم با تو ازدواج کنم».
Act naturally
طبیعی نشان دادن
Act suspiciously
مشکوک نشان دادن
Agree wholeheartedly
با تمام دل موافقت کردن
Apologize profusely
عذرخواهی فراوان
Arrive on time
به موقع رسیدن
Behave properly
بهدرستی رفتار کردن
Bleed profusely
خونریزی فراوان
Come alive
زنده شدن
Come along nicely
به خوبی کنار آمدن
Eat quickly
به سرعت خوردن
Exercise regularly
بهطور منظم تمرین کردن
Fail miserably
بهطرز بدی شکست خوردن
Fall sharply
سقوط شدید
Go far
دور رفتن
Go first
اول رفتن
Go smoothly
به آرامی رفتن
Go upstairs
از پلهها بالا رفتن
Guess correctly
بهدرستی حدس زدن
Hit hard
به سختی ضربه زدن
Judge harshly
به شدت قضاوت کردن
Laugh hysterically
با هیجان شدید خندیدن
Listen carefully
با دقت گوش کردن
Love dearly
عاشقانه عشق ورزیدن
Made sth quickly
بهسرعت چیزی را درست کردن
کالوکیشن فعل به علاوه حرف اضافه:
دسته هفتم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی فعل به علاوه حرف اضافه یا Verb + Preposition است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
مطالعه کنید: کاملترین لیست ترکیب افعال با حروف اضافه + 50 مثال | verbs and prepositions
We had to return home because we had run out of money.
ما میبایست به خانه برمیگشتیم زیرا پولمان تمام شده بود.
At first her eyes filled with horror, and then she burst into tears.
اول چشمهایش از ترس پر شد و سپس زیر گریه زد.
Their behaviour was enough to drive anybody to crime.
رفتار آنها کافی بود تا هر کسی به سمت جنایت کشیده شود.
As Bob went on stage to receive his medal you could see his sister swelling with pride.
باب روی استیج رفت تا مدالاش را دریافت کند، در همین حین خواهرش را میتوان دید که چهقدر به او افتخار میکند.
I was filled with horror when I read the newspaper report of the war.
من شدیدا وحشت کردم وقتی که گزارش از جنگ را در روزنامه خواندم.
When she spilt apple-juice on her new blue skirt the little girl burst into tears.
وقتی او آب سیب را روی دامن آبی جدیدش ریخت، بغض دختر کوچک ترکید.
He works for an engineering company.
او برای یک شرکت مهندسی کار میکند.
I want to apologize for my mistakes.
من میخواهم بابت اشتباهاتام عذرخواهی کنم.
I must write and thank Mary for the present.
من باید برای مری بنویسم و از او برای هدیهاش تشکر کنم.
A hotel room is being prepared for them.
یک اتاق هتل دارد برای آنها حاضر میشود.
I always ask for an extra tomato sauce on my pizza.
من همیشه روی پیتزایم سس گوجه اضافه درخواست میکنم.
He admitted to being late three times.
او به سه دفعه دیر کردن اعتراف کرد.
The boy confessed to stealing the apple.
پسر به دزدیدن سیب اعتراف کرد.
Can you explain Andrew to me?
آیا میتوانی اندرو را برایم توجیه کنی؟
I congratulate you on your new job!
من برای کارت جدیدت به تو تبریک میگویم.
I insist on Peter’s studying every day for two hours.
من روی این موضوع که پیتر هر روز دو ساعت مطالعه کند، اصرار دارم.
She is working on a new novel.
او دارد روی یک رمان جدید کار میکند.
He doesn’t care for playing golf.
گلف بازی کردن برای او مهم نیست.
Your good marks count for 50% of your grade.
نمرههای خوب تو پنجاه درصد معدلات را تشکیل میدهند.
I can vouch for her ability to work hard.
من قابلیت سختکوشی او را تایید میکنم.
She shut her eyes and wished for him to get better.
او چشمهایش را بست و آرزو کرد که دوستاش بهتر شود.
The car collided with a truck and blocked traffic.
ماشین با یک کامیون در ترافیک خیلی شدید برخورد کرد.
I confronted Vivian with the evidence.
من با مدرک روبهروی ویوین درآمدم.
It was hard to distinguish one twin from the other.
تشخیص دوقلوها از یکدیگر سخت بود.
The children were expelled from school for their bad behavior.
کودکان از مدرسه به دلیل رفتار بدشان اخراج شدند.
That year, the athletes graduated from amateur to professional status in the competition.
ورزشکاران در آن سال از سطح آماتور به سطح حرفهای فارغالتحصیل شدند.
Nothing can rescue us from the ravages of time.
هیچچیز نمیتواند ما را از ویرانی زمان نجات دهد.
The poor results stem from his lack of experience.
نتایج ضعیف ناشی از عدم تجربه اوست.
John succeeded in getting a new job.
او در بهدست آوردن شغلی جدید موفق شد.
Please don’t involve me in this mess.
لطفا مرا در این شلوغکاری دخالت نده.
کالوکیشن اسم و حرف اضافه:
دسته هشتم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی اسم به علاوه حرف اضافه یا Noun + Preposition است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
What’s the reason for your unhappiness?
دلیل ناراحتی تو چیست؟
Nobody seems to have responsibility for the budget.
به نظر میرسد هیچکس مسوولیت بودجه را به عهده ندارد.
The police inquiry into the theft continues.
تحقیقات پلیس برای کشف سرقت ادامه دارد.
His fear of flying made travel difficult.
ترس او از پرواز سفر کردن را برایش سخت کرد.
I have only a limited understanding of French.
درک من از زبان فرانسه محدود است.
One major disadvantage of the area is the lack of public transport.
یکی از بزرگترین نقاط منفی این منطقه نبود وسیله حملونقل عمومی است.
He was the first to see the possibilities of the plan.
او اولین نفری بود که احتمالات طرح را دید.
I have no desire to discuss the matter further.
من میلی به ادامه این بحث ندارم.
What he said has no direct relevance to the matter in hand.
چیزی که او گفت ارتباط مستقیمی با موضوع مورد نظر ندارد.
I’ve got a dinner date with Tommy on Saturday.
من شنبه یک قرار شام با تامی دارم.
My relationship with John is wonderful.
رابطه من با تامی فوقالعاده است.
I’ve got a meeting with Mr Thomas this afternoon.
امروز عصر من یک قرار ملاقات با آقای توماس دارم.
I bid £3 000 for the painting.
من با قیمت ۳۰۰۰ یورو خریدار نقاشی هستم.
There are strong arguments for and against euthanasia.
اینها بحثهایی غنی درباره و علیه اتانازی هستند.
The demand for this new generation of mobile phone cannot be satisfied.
تقاضای نسل جدید برای دسترسی به موبایلها سری ناپذیر است.
Many people expressed a strong preference for the original plan.
افراد زیادی این طرح را نسبت به طرح اصلی ترجیح دادند.
The children in this deprived area show a real thirst for learning.
مردم این منطقه محروم یک تشنگی حقیقی برای یادگیری دارند.
He took a photograph of the mountains.
او یک عکس از کوهها گرفت.
We went to see an exhibition of Viking jewellery.
ما میخواهیم یک نمایشگاه از جواهرات وایکینگ ببینیم.
For this job you need some knowledge of Portuguese.
برای این شغل شما نیازمند دانشی از زبان پرتغالی هستید.
The committee has little or no understanding of the problem.
این کمیته یا دانش کمی از این مشکل دارد یا اصلا دانشی درباره آن ندارد.
I’m not happy with this way of working.
من از این طریق کار کردن راضی نیستم.
I’d like to do a course in computer programming.
من دوست دارم در یک دوره یادگیری برنامهنویسی کامپیوتر شرکت کنم.
Do your parents take an interest in your friends?
آیا پدر و مادرت به دوستانات علاقهای نشان میدهند؟
The club encourages participation in sporting activities.
این گروه شرکت در فعالیتهای ورزشی را تشویق میکند.
Working has a very important place in all our lives.
کار کردن جایگاه مهمی در زندگی همه ما دارد.
کالوکیشن صفت و حرف اضافه:
دسته نهم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی صفت به علاوه حرف اضافه یا Adjective + Prepoition است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
The town is famous for its cheese.
این شهر به خاطر پنیرش معروف است.
I’m quite good at English but I’m bad at maths and I’m terrible at physics.
من تقریبا در انگلیسی مهارت خوبی دارم، اما ریاضیام بد است و فیزیکام افتضاح.
You’ll be responsible to the head of the Finance department.
شما مسوول رییس بخش مالی خواهید بود.
Some among us were talented in hunting.
بعضی از ما در شکار کردن استعداد داریم.
They were successful in winning the contract.
آنها در کسب قرارداد موفق بودند.
I don’t feel comfortable in high heels.
من در کفشهای پاشنه بلند راحت نیستم.
He’s very experienced in looking after animals.
او در زمینه مراقبت از حیوانات تجربه زیادی دارد.
He’s usually quite polite in my presence.
او معمولا وقتی که من در جمع هستم مودب است.
My mother is very skilled in dressmaking.
مادر من در خیاطی بسیار ماهر است.
He was quite certain about his attacker’s identity.
او تا حد قابل توجهی از هویت فرد مهاجم مطمئن بود.
He’s excited about his birthday party next week.
او برای جشن تولدش در هفته آینده ذوقزده است.
Consumers are very nervous about the future.
مصرفکنندگان خیلی نگران آینده هستند.
I’m very sorry about losing your book.
من بابت گم کردن کتابات متاسفم.
You were wrong about Tom; he’s not married after all.
تو درباره تام اشتباه میکردی. او اصلا ازدواج نکرده است.
I’m awful at names.
من در به یاد آوردن اسمها افتضاح هستم.
They are excellent at planning fun parties.
آنها در برنامهریزی جشنهای مفرح عالی هستند.
Dustin is terrible at texting.
داستین در پیام دادن افتضاح است.
She is known for her dirty tricks.
او به خاطر ترفندهای کثیفاش شناخته میشود.
The army are said to be ready for action.
گفته میشود که ارتش آماده حمله است.
Are you thirsty for a soda? I am!
آیا سودا میل داری؟ بله!
I’d be absolutely delighted to come.
خیلی هم خوشحال میشوم که بیایم.
People are scared to use the buses late at night.
مردم از سوار شدن به اتوبوس در شبها میترسند.
A lot of people nowadays have become addicted to the internet.
امروزه مردم زیادی به اینترنت معتاد شدهاند.
He remained faithful to the ideals of the party.
او به ایدهآلهای جشن وفادار ماند.
I’m not ashamed of what I did.
من از کاری که کردم خجالتزده نیستم.
It was several weeks before he was completely free of pain.
چند هفتهای طول کشید تا کاملا دردش رفع شود.
We are in charge of the party arrangements.
ما مسوول برنامهریزیهای جشن هستم.
A crane is a kind of bird with very long legs and neck.
یک ماهیخوار نوعی برنده با پاهای بسیار بلند و گردن کشیده است.
The cancer risks associated with smoking have been well documented.
خطر ابتلا به سرطان بهوسیله سیگار شدن به خوبی مورد بررسی قرار گرفته است.
The airport is crowded with stranded travelers.
فرودگاه از مسافران سرگردان پر شده.
He’s too free with his opinions.
او با عقاید خود خیلی راحت است.
You should be generous with your time.
شما باید در قبال وقت خود سخاوتمند باشید.
Be patient with her – she’s very young.
با او صبوری کن – او خیلی جوان است.
There’s something wrong with the printer.
گویا پرینتر مشکلی دارد.
The book was inspired by a real person.
این کتاب از یک فرد واقعی الهام گرفته شده.
The teacher was surprised by the student’s question.
معلم از پرسش دانشآموز غافلگیر شد.
کالوکیشن فعل و فعل (Verb + Verb):
دسته نهم کلمات همایند کالوکیشن (collocation) انگلیسی فعل به علاوه فعل یا Verb + Verb است که مثالهای آن را در زیر مشاهده میکنید.
Can’t afford
توان مالی نداشتن
Can’t help
توان کمک کردن نداشتن
Can’t stand
تحمل نداشتن
Copy and paste
کپی و پیست (کپی کردن و درج کردن)
Come close (to)
نزدیک شدن (به)