300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی+ مثال در جمله | Common Nouns in English

در این مقاله قصد داریم به 300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی بپردازیم که یادگیری آنها میتواند دایره واژگان شما را افزایش داده و مکالمات روزمره را راحتتر سازند. اسامی جز مهمترین بخشهای جملات در تمامی زبانهای دنیا هستند که با کمک آنها میتوانیم افراد، مکان ها، چیزها یا ایده ها را نشان دهیم؛ البته این اسامی پرکاربرد عمومی بوده و اسم خود شخص را در بر نمیگیرد. به طور مثال کلمه حیوان یک اسم عمومی است اما نام حیوان خاصی مانند اسب را شامل نمیشود.
کلمه girl را در نظر بگیرید؛ معنای این کلمه در زبان فارسی ” دختر ” است و در لیست اسامی پرکاربرد زبان انگلیسی جای میگیرد؛ زمانی که به جای girl از اسم آن شخص Ashley استفاده کنید، این اسم یک اسم خاص بوده و تنها برای همان شخص استفاده میشود. در ادامه این مقاله لیست اسامی در اختیار شما قرار میگیرد، که کاربرد عمومی داشته و یک شخص، ایده یا چیز خاصی را مخاطب قرار نمیدهد. همراه هر اسم یک جمله کاربردی هم ذکر شده است که به شما کمک میکند با ساختار جملات بیشتر آشنا شوید.
آموزش ویدئویی اسمهای پر کاربرد انگلیسی اسامی پر کاربرد انگلیسی با حرف A اسم های انگلیسی با حرف B اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف C اسمهای انگلیسی Nouns با حرف D اسمهای انگلیسی با حرف E اسم های پرکاربرد در انگلیسی با حرف F اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف G لیست اسامی مهم انگلیسی سری H اسم پرکاربرد در انگلیسی با حرف I اسم پرکاربرد انگلیسی با حرف J اسمهای پر کاربرد انگلیسی با حرف K اسم های مهم انگلیسی با L اسمهای پرکاربرد انگلیسی سری M اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف N اسمهای رایج در زبان انگلیسی با O اسامی پرکاربرد در انگلیسی با P اسمهای پرکاربرد انگلیسی با حرف Q اسم در انگلیسی (R) اسمهای پرکاربرد انگلیسی با حرف S اسم انگلیسی پرکاربرد با حرف T اسم های رایج در انگلیسی (U) اسمهای مهم در انگلیسی با حرف V اسمهای پرکاربرد انگلیسی W اسم پرکاربرد در انگلیسی با Y سایر اسمهای پرکاربرد در انگلیسی
آموزش ویدئویی اسمهای پر کاربرد انگلیسی
اسامی پر کاربرد انگلیسی با حرف A
- Ability توانایی
I have no doubts as to your ability
من در توانایی شما تردیدی ندارم
- Access دسترسی
The only access to the village is by boat
تنها راه دسترسی به روستا با قایق است
- Accident تصادف
The traffic accident is really a tragedy
تصادف رانندگی واقعاً یک فاجعه است
- Account حساب/اکانت
I don’t have a bank account
من حساب بانکی ندارم
- Action عمل
His bad action was scorned by the public
عمل بد او مورد تحقیر عموم قرار گرفت
- Activity فعالیت
Activity is the only road to knowledge
فعالیت تنها راه رسیدن به دانش است
- Actor بازیگر
He won the best actor award
او برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد
- Address ادرس
I made the mistake of giving him my address
من اشتباه کردم که آدرسم را به او دادم
- Age سن
The children average seven years of age
کودکان به طور متوسط هفت سال سن دارند
- Air هوا
I leaped into the air with joy
با خوشحالی به هوا پریدم
- Airport فرودگاه
We managed to get to the airport in time
موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم
- Animal حیوان
A horse is a large animal
اسب حیوان بزرگی است
- Answer پاسخ
The answer was an unequivocal no
پاسخ یک “نه” صریح بود
- Apartment اپارتمان
I live in an apartment
من در یک آپارتمان زندگی می کنم
- Apple سیب
There are about fifty calories in an apple
یک سیب حدود 50 کالری دارد
- Army ارتش
The army quickly crushed the revolt
ارتش به سرعت شورش را سرکوب کرد
300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی
- Art هنر
Art is a lie that tells the truth
هنر دروغی است که حقیقت را بیان می کند
- Article مقاله
An article in the newspaper caught my attention
مقاله ای در روزنامه توجه من را جلب کرد
اسم های انگلیسی با حرف B
- Ball توپ
The dog retrieved the ball from the water
سگ توپ را از آب بیرون آورد
- Bank بانک
She was employed in a bank
او در یک بانک استخدام شده بود
- Baseball بیسبال
He was on the baseball team
او در تیم بیسبال بود
- Basis اساس
Their claim had no basis in fact
ادعای آنها در حقیقت هیچ مبنایی نداشت
- Basket سبد
There are sixty oranges in the basket
در سبد شصت پرتقال وجود دارد
- Bathroom حمام
Sylvia fetched a towel from the bathroom
سیلویا یک حوله از حمام آورد
- Bedroom اتاق خواب
We have a spare bedroom
ما یک اتاق خواب اضافی داریم
- Bird پرنده
Every bird likes its own nest
هر پرنده ای لانه خودش را دوست دارد
- Blood خون
Blood is thicker than water
خون از آب غلیظ تر است
- Boat قایق
We must move to the boat, it’s raining hard
باید به سمت قایق حرکت کنیم، باران شدیدی می بارد
- Body بدن
The body and the mind interrelate
بدن و ذهن با هم ارتباط دارند
- Book کتاب
Judge not a book by its cover
یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید
- Bread نان
All bread is not baked in one oven
همه نانها در یک فر پخته نمیشوند
- Bus اتوبوس
We met up at the bus terminal
در پایانه اتوبوس با هم آشنا شدیم
اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف C
- Camera دوربین
My camera is fully automatic
دوربین من تمام اتوماتیک است
- Car ماشین
I wish we had a car
کاش ماشین داشتیم
- Career حرفه
He is not really suited for a teaching career
او واقعاً برای شغل معلمی مناسب نیست
- Cat گربه
When the cat’s away, the mice will play
وقتی گربه دور باشد، موش ها بازی می کنند
- Chemistry شیمی
The professor took the students to the chemistry lab
ستاد دانش آموزان را به آزمایشگاه شیمی برد
- Chest قفسه سینه
I felt a tremendous pressure on my chest
فشار شدیدی روی قفسه سینه ام احساس کردم
- Chicken مرغ
I personally would rather roast a chicken whole
من شخصا ترجیح می دهم یک مرغ را کامل کباب کنم
- Child بچه
She held the child to her bosom
کودک را به آغوش خود گرفت
- Chocolate شکلات
He broke the chocolate in two
او شکلات را به دو نیم تقسیم کرد
- City شهر
Hundreds of bombs were dropped on the city
صدها بمب بر روی شهر ریخته شد
- Class کلاس
That dictionary belongs to the class
آن دیکشنری متعلق به کلاس است
- Coffee قهوه
I prefer tea to coffee
من چای را به قهوه ترجیح می دهم
- College دانشکده
Their son will start college in September
پسرشان در سپتامبر کالج را شروع می کند
- Company کمپانی
She was the boss of a large international company
او رئیس یک شرکت بزرگ بین المللی بود
- Computer کامپیوتر
Only authorized personnel have access to the computer system
فقط پرسنل مجاز به سیستم کامپیوتری دسترسی دارند
اسمهای انگلیسی Nouns با حرف D
- Dad پدر
My dad loves to go fishing
پدر من عاشق ماهیگیری است
- Day روز
Prepare for a rain day
برای یک روز بارانی آماده شوید
- Death مرگ
There is no medicine against death
هیچ دارویی در برابر مرگ وجود ندارد
- Depression افسردگی
He suffers from acute depression
او از افسردگی حاد رنج می برد
- Device دستگاه
The listening device was concealed in a pen
دستگاه شنود در یک خودکار پنهان شده بود
- Dinner شام
The dinner will be served buffet style
شام به استایل بوفه سرو می شود
- Director کارگردان
I’m well in with my director
من با کارگردانم رابطه خوبی دارم
- Dog سگ
Every dog has his day
هر سگی روز خود را دارد
- Drama سریال
It was good drama, but historically inaccurate
سریال خوبی بود اما از نظر تاریخی نادرست بود
- Drawing نقاشی
This is a fine drawing
این یک نقاشی خوب است
اسمهای انگلیسی با حرف E
- Ear گوش
The sound smites upon the ear
صدا به گوش می رسد
- Earth زمین
The earth rotates once a day
زمین روزی یک بار می چرخد
- Economics اقتصاد
He has never read around the subject of economics
او هرگز پیرامون موضوع اقتصاد مطالعه نکرده است
- Editor ویرایشگر
He is the editor of a daily paper
او ادیتور یک روزنامه است
- Education تحصیلات
We’ve spent a lot on the children’s education
ما خرج زیادی برای تحصیل بچه ها کرده ایم
- Egg تخم مرغ
I always have a boiled egg for breakfast
من همیشه برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز می خور
- Energy انرژی
He is full of energy
او سرشار از انرژی است
- Exam امتحان
I got my exam results today
امروز نتایج امتحانم را گرفتم
- Example مثال
Illustration by example is better than explanation in words
مثال زدن بهتر از توضیح با کلمات است
- Excitement هیجان
Her heart was throbbing with excitement
قلبش از هیجان می تپید
- Exercise ورزش
Please do that exercise over again
لطفاً آن تمرین را دوباره انجام دهید
اسم های پرکاربرد در انگلیسی با حرف F
- Face صورت
Good fame is better than a good face
شهرت خوب بهتر از چهره خوب است
- Fact حقیقت
I was fully aware of the fact
من کاملاً از واقعیت آگاه بودم
- Family خانواده
He is the eighth child in the family
او هشتمین فرزند خانواده است
- Film فیلم
We also went to see the film
ما هم برای دیدن فیلم رفتیم
- Fire آتش
There is no smoke without fire
بدون آتش دودی وجود ندارد
- Fish ماهی
Never offer to teach fish to swim
هرگز پیشنهاد نکنید که به ماهی ها شنا آموزش دهید
- Food غذا
He looked longingly at the food on the table
با حسرت به غذای روی میز نگاه کرد
- Football فوتبال
Football is a team game
فوتبال یک بازی تیمی است
- Freedom آزادی
Freedom of speech is every American’s birthright
آزادی بیان حق اصلی هر آمریکایی است
- Friendship دوستی
True friendship lasts forever
دوستی واقعی برای همیشه ماندگار است
اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف G
- Game بازی
The crowd drifted out after the football game
جمعیت بعد از بازی فوتبال بیرون رفتند
- Garbage زباله
Garbage pollutes our rivers
زباله ها رودخانه های ما را آلوده می کنند
- Garden باغ
A swarm of bees flew into the garden
دسته ای از زنبورها به داخل باغ پرواز کردند
- Gift هدیه
It is a gift for my brother
هدیه ای برای برادرم است
- Girl دختر
I heard a girl squeal in that room
صدای جیغ دختری را در آن اتاق شنیدم
- Grandmother مادربزرگ
He inherited a fortune from his grandmother
از مادربزرگش ثروتی به ارث برده است
- Group گروه
The airliner was hijacked by a group of terrorists
هواپیمای مسافربری توسط گروهی از تروریست ها ربوده شد
- Guest مهمان
Tom was a guest on a live radio show
تام مهمان یک برنامه زنده رادیویی بود
لیست اسامی مهم انگلیسی سری H
- Hair مو
She dried her hair in the sun
او موهای خود را در آفتاب خشک کرد
- Hand دست
Don’t bite the hand that feeds you
دستی را که به شما غذا می دهد گاز نگیرید
- Hat کلاه
The hat is part of the school uniform
کلاه بخشی از لباس مدرسه است
- Head سر
Better an empty purse than an empty head
یک کیف پول خالی بهتر از یک سر خالی است
- Health سلامتی
There is no greater riches than health
هیچ ثروتی بالاتر از سلامتی نیست
- Heart قلب
Every heart has its own sorrow
هر قلبی غم خودش را دارد
- History تاریخ
China is a large country with a long history
چین کشوری بزرگ با تاریخی طولانی است
- Hope امید
While there is life, there is hope
تا زمانی که زندگی هست، امید هم هست
- Hospital بیمارستان
In hospital she’ll be under observation all the time
در بیمارستان همیشه تحت نظر خواهد بود
- Hotel هتل
Leave your luggage in the hotel
چمدان خود را در هتل بگذارید
- House خانه
A man’s house is his castle
خانه مرد قلعه اوست
اسم پرکاربرد در انگلیسی با حرف I
- Ice یخ
She slipped on the ice
او روی یخ لیز خورد
- Image تصویر
She looked at her image in the mirror
او به تصویر خود در آینه نگاه کرد
- Internet اینترنت
The popularity of the Internet has soared
محبوبیت اینترنت افزایش یافته است
اسم پرکاربرد انگلیسی با حرف J
- Job شغل
He’s trying to get a job
او در تلاش است تا شغلی پیدا کند
اسمهای پر کاربرد انگلیسی با حرف K
- Key کلید
Money is the key that opens all doors
پول کلیدی است که همه درها را باز می کند
- King پادشاه
An owl is the king of the night
جغد پادشاه شب است
اسم های مهم انگلیسی با L
- Language زبان
She is learning a new language
او در حال یادگیری یک زبان جدید است
- Leader رهبر
The new leader is a good selection
رهبر جدید انتخاب خوبی است
- Library کتابخانه
The library is in the center of the town
کتابخانه در مرکز شهر است
- Life زندگی
What makes life dreary is the want of motive
چیزی که زندگی را ترسناک می کند، نداشتن انگیزه است
- List لیست
Her name was expunged from the list
نام او از فهرست حذف شد
- Location مکان
The location of the hotel is sublime
موقعیت هتل عالی است.
اسمهای پرکاربرد انگلیسی سری M
- Magazine مجله
This magazine comes out quarterly
این مجله به صورت فصلی منتشر می شود
- Mall مرکز خرید
The crowds thronged into the mall
جمعیت به مرکز خرید هجوم آوردند
300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی
- Map نقشه
Mark the place on the map
مکان را روی نقشه علامت گذاری کنید
- Market بازار
I usually buy all my vegetables at the market
من معمولا همه سبزیجاتم را از بازار می خرم
- Math ریاضی
She’s learning calculus in math class
او در کلاس ریاضی حساب دیفرانسیل و انتگرال را یاد می گیرد
- Media رسانه
He didn’t like the media probing into his past
او دوست نداشت رسانه ها در مورد گذشته او تحقیق کنند
- Medicine دارو
A good medicine tastes bitter
داروی خوب طعم تلخی دارد
- Menu منو
The waiter brought the menu
گارسون منو آورد
- Message پیام
The message was written in code
پیام به صورت کد نوشته شده بود
- Metal فلز
Aluminum is a kind of metal
آلومینیوم نوعی فلز است
- Method روش
He invented a new method to make bread
او روش جدیدی برای تهیه نان ابداع کرد
- Money پول
Love of money is the root of all evil
عشق به پول ریشه همه بدی هاست
- Month ماه
December is the last month of the year
دسامبر آخرین ماه سال است
- Morning صبح
Two of the students were tardy this morning
امروز صبح دو نفر از دانش آموزان تاخیر داشتند
- Mouse موش
I held the mouse by its tail
موش را از دمش گرفتم
- Movie فیلم
Just relax and enjoy the movie
فقط استراحت کنید و از فیلم لذت ببرید
- Music موزیک
Music washes away from the soul the dust of everyday life
موسیقی غبار زندگی روزمره را از روح پاک می کند
اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف N
- Name اسم
A good name is better than (great) riches
نام نیک بهتر از ثروت (بزرگ) است
- Nation ملیت
The Chinese are an industrious nation
چینی ها ملتی پرتلاش هستند
- Nature طبیعت
Nature will have its course
طبیعت مسیر خود را خواهد داشت
- News اخبار
She passed out when she heard the tragic news
با شنیدن این خبر غم انگیز از حال رفت
- Newspaper روزنامه
I wish to insert an advertisement in your newspaper
می خواهم در روزنامه شما آگهی درج کنم
- Night شب
A huge bomb blast rocked central London last night
انفجار مهیبی شب گذشته مرکز لندن را لرزاند
اسمهای رایج در زبان انگلیسی با O
- Office اداره
Our office is open from Monday to Friday inclusive
اداره ما از دوشنبه تا جمعه باز است
- Oil روغن
Oil doesn’t mix with water
روغن با آب مخلوط نمی شود
اسامی پرکاربرد در انگلیسی با P
- Paper کاغذ
There is a blot of ink on the paper
یک لکه جوهر روی کاغذ وجود دارد
- Passenger مسافر
Passenger ships are a costly way to travel
کشتی های مسافربری راهی پرهزینه برای سفر هستند
- People مردم
Never judge people by their appearance
هرگز افراد را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید
- Permission اجازه
She begged permission to leave
او اجازه خروج خواست
- Person شخص
I am not myself a punctual person
من خودم آدم وقت شناس نیستم
- Personality شخصیت
He has a strong personality
شخصیتی قوی دارد
- Phone گوشی همراه
I didn’t make any phone calls
هیچ تماس تلفنی نداشتم
- Photo عکس
Please send a photo
لطفا یک عکس ارسال کنید
- Physics فیزیک
He majors in physics
او در رشته فیزیک تحصیل می کند
- Piano پیانو
You play the piano well
شما به خوبی پیانو می نوازید
- Pizza پیتزا
I live for pizza
من برای پیتزا زندگی میکنم
- Place مکان
Let’s go to that new pizza place tonight
بیا امشب به آن پیتزافروشی جدید برویم
- Platform پلتفرم
Your questions will be answered from the platform
سوالات شما از پلتفرم پاسخ داده می شود
- Poem شعر
He recited the poem to the class
او شعر را برای کلاس خواند
- Police پلیس
The thief is wanted by the police
سارق تحت تعقیب پلیس است
- Power قدرت
Knowledge is power
دانش قدرت است
- Practice تمرین
Without practice, hopes will be reduced to zero
بدون تمرین، امیدها به صفر می رسد
- Price قیمت
The price of wheat had reached an all-time low
قیمت گندم به پایین ترین حد خود رسیده بود
اسمهای پرکاربرد انگلیسی با حرف Q
- Queen ملکه
The queen bore him four fine sons
ملکه برای او چهار پسر خوب به دنیا آورد
- Question سوال
She answered the question in the negative
او به این سؤال پاسخ منفی داد
اسم در انگلیسی (R)
- Radio رادیو
She’s listening to the radio
او در حال گوش دادن به رادیو است
- Reason دلیل
Love is without reason
عشق بی دلیل است
- Recording ضبط
The recording quality is excellent
کیفیت ضبط عالی است
- Refrigerator یخچال
We have a refrigerator in our kitchen
ما یک یخچال در آشپزخانه خود داریم
- Responsibility مسئولیت
He has no sense of responsibility
او هیچ احساس مسئولیتی ندارد
- Restaurant رستوران
This restaurant has a fine reputation
این رستوران شهرت خوبی دارد
- Result نتیجه
She was disheartened at the result
او از نتیجه ناامید شد
- Risk ریسک
Without risk, there is no reward
بدون ریسک، هیچ پاداشی وجود ندارد
- River رودخانه
We crossed over the river into Sweden
از رودخانه عبور کردیم و وارد سوئد شدیم
- Road جاده
Perseverance is the only road to success
پشتکار تنها راه موفقیت است
- Rock سنگ
There’s a lot of danger in rock climbing
در صخره نوردی خطرات زیادی وجود دارد
- Role نقش
Money played an important role in his life
پول نقش مهمی در زندگی او داشت
- Room اتاق
His room is thrice the size of mine
اندازه اتاق او سه برابر اتاق من است
اسمهای پرکاربرد انگلیسی با حرف S
- Salad سالاد
Avocado salad is a favourite of mine
سالاد آووکادو مورد علاقه من است
- Salt نمک
Salt is crucial in cooking
نمک در آشپزی بسیار مهم است
- Sample نمونه
Each sample was examined through a microscope
هر نمونه از طریق میکروسکوپ بررسی شد
- Scene صحنه
I can hardly imagine such a scene
من به سختی می توانم چنین صحنه ای را تصور کنم
- School مدرسه
I don’t remember my first day at school
اولین روز مدرسه ام را به یاد نمی آورم
- Science علم
Some people think that chess is a science
برخی فکر می کنند که شطرنج یک علم است
- Screen صفحه نمایش
He went on staring at the TV screen
او همچنان به صفحه نمایش تلویزیون خیره شد
- Shape شکل
The island was originally circular in shape
این جزیره در ابتدا دایره ای شکل بود
- Shirt پیراهن
You look good in that shirt
شما در آن پیراهن خوب به نظر میرسید
- Singer خواننده
She is my favorite singer
او خواننده مورد علاقه من است
- Sir اقا
Can I help you, sir?
میتوانم به شما کمک کنم، قربان
- Sister خواهر
The resemblance between Susan and her sister was remarkable
شباهت سوزان و خواهرش جالب بود
- Site محل مکان
The statue was removed to another site
مجسمه به مکان دیگری منتقل شد
- Skill مهارت
This job demands a high degree of skill
این شغل به مهارت بالایی نیاز دارد
- Software نرم افزار
The software has no particular distinguishing features
نرم افزار هیچ ویژگی متمایز خاصی ندارد
- Sound صدا
The sound of the music died away
صدای موسیقی خاموش شد
- Soup سوپ
The soup is warming up on the stove
سوپ روی اجاق در حال گرم شدن است
- Space فضا
There’s a lot of storage space in the loft
فضای ذخیره سازی زیادی در انبار وجود دارد
- Sport ورزش
sailing is a wonderful sport
قایقرانی ورزش فوق العاده ای است
- Square مربع
The area of the office is 35 square metres
مساحت دفتر 35 متر مربع است
- Star ستاره
The club were forced to sell their star player
باشگاه مجبور شد ستاره خود را بفروشد
- Store فروشگاه
The store has a lot of regular customers
فروشگاه مشتریان دائمی زیادی دارد
- Story داستان
Every picture tells a story
هر تصویر داستانی را بیان می کند
- Stress استرس
Your headaches are due to stress
سردردهای شما به دلیل استرس است
اسم انگلیسی پرکاربرد با حرف T
- Task وظیفه
We have a formidable task ahead of us
ما کار سختی در پیش داریم
- Tea چای
Bring back some tea for me
برای من چای بیاور
- Teacher معلم
Experience is the best teacher
تجربه بهترین معلم است
- Television تلویزیون
I saw the Olympic Games on television
بازی های المپیک را از تلویزیون دیدم
- Tennis تنیس
I like to play tennis
من دوست دارم تنیس بازی کنم
- Thing چیز
There’s no such thing as bad publicity
چیزی به نام تبلیغات بد وجود ندارد
- Thought فکر
The wish is father to the thought
آرزو پدر اندیشه است
- Time زمان
There is a time for all things
برای همه چیز زمانی وجود دارد
- Tongue زبان
A good tongue is a good weapon
زبان خوب، سلاح خوبی است
- Tool ابزار
A hammer is a sort of tool
چکش نوعی ابزار است
- Tooth دندان
My tooth is killing me
دندونم داره منو میکشه
- Topic موضوع
This topic requires a lot of deep thinking
این موضوع نیاز به تفکر عمیق زیادی دارد
- Town شهر
She has several friends in the town
او چندین دوست در شهر دارد
- Truth حقیقت
Truth hath a good face, but ill clothes.
حقیقت چهره نیکو دارد، اما لباس بد
- Two دو
No man can do two things at once
هیچ مردی نمی تواند دو کار را همزمان انجام دهد
اسم های رایج در انگلیسی (U)
- Uncle عمو/ دایی
I don’t have much contact with my uncle
من زیاد با عمویم ارتباط ندارم
- University دانشگاه
She teaches English at London University
او در دانشگاه لندن انگلیسی تدریس میکند
اسمهای مهم در انگلیسی با حرف V
- Video ویدیو
She has watched the race on video
او مسابقه را به صورت ویدئویی تماشا کرده است
- Virus ویروس
She has got some kind of virus
او به نوعی ویروس مبتلا شده است
- Voice صدا
Give every man thy ear, but few thy voice
گوش خود را به هر کس بده، اما صدایت را کم
اسمهای پرکاربرد انگلیسی W
- War جنگ
If you wish for peace, be prepared for war
اگر آرزوی صلح دارید، برای جنگ آماده باشید
- Warning هشدار
She didn’t heed my warning
او به هشدار من توجه نکرد
- Water آب
Beware of a silent dog and still water
مراقب سگ ساکت و آب ساکن باشید
- Way مسیر
Love will find a way
عشق راهی پیدا خواهد کرد
- Weather آب و هوا
The good seaman is known in bad weather
دریانورد خوب در هوای بد شناخته می شود
- Web وب
Our web page had 243 hits this week
صفحه وب ما در این هفته 243 بازدید داشت
- Wedding عروسی
He hasn’t any suitable shoes for the wedding
کفش مناسبی برای عروسی ندارد
- Wife همسر
A good husband makes a good wife
شوهر خوب، زن خوب می سازد
- Wind باد
Hoist your sail when the wind is fair
بادبان خود را هنگامی که باد می وزد بالا ببرید
- Winner برنده
There will be a prize for the winner
برای برنده جایزه در نظر گرفته می شود
- Wood چوب
William was chopping wood for fire
ویلیام در حال خرد کردن هیزم برای آتش بود
- Word کلمه
There is great difference between word and deed
برای یک مرد عاقل یک کلمه کافی است
- Work کار
Work will not kill a man but worry will
کار انسان را نمی کشد اما نگرانی می کشد
- World جهان
This world belongs to the energetic
این دنیا متعلق به افراد پر انرژی است
- Writer نویسنده
He was a writer of repute
او نویسنده ای معروف بود
اسم پرکاربرد در انگلیسی با Y
- Year سال
May good fortune find you this yea
باشد که بخت خوب شما را در این سال پیدا کند
سایر اسمهای پرکاربرد در انگلیسی
- End پایان
A woman’s work is never at an end
کار یک زن هرگز به پایان نمی رسد
- Member عضو
I am a member of the basketball team
من عضو تیم بسکتبال هستم
300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی
- community انجمن
He did it for the interests of the community
او این کار را برای منافع جامعه انجام داد
- president رئیس جمهور
The two spies were pardoned yesterday by the President
این دو جاسوس دیروز توسط رئیس جمهور مورد عفو قرار گرفتند
- team تیم
He’ll be a great asset to the team
او یک سرمایه بزرگ برای تیم خواهد بود
- minute دقیقه
There’s one born every minute
در هر دقیقه یک نفر به دنیا می آید
- idea ایده
We are totally supportive of this idea
ما کاملاً از این ایده حمایت می کنیم
- kid بچه
Having a kid is a 24/7 job
بچه دار شدن یک شغل 24 ساعته است
- information اطلاعات
For more information, visit our website
برای اطلاعات بیشتر به وب سایت ما مراجعه کنید
- back پشت / کمر
Straighten your back – try not to slouch
پشت خود را صاف کنید – سعی کنید خم نشوید
- parent والدین
The written consent of a parent is required
رضایت کتبی یکی از والدین الزامی است
- office دفتر
His office is on the third floor
دفترش در طبقه سوم است
- door در
Open not your door when the devil knocks
وقتی شیطان در می زند، در را باز نکنید
- Business بیزنس
Do business, but be not a slave to it
تجارت کنید، اما برده آن نباشید
- Childhood دوران کودکی
From earliest childhood she’d had a love of dancing
از همان دوران کودکی او عاشق رقص بود
- Danger خطر
Danger is next neighbour to security
خطر همسایه کناری امنیت است
- Data داده ها
She still needs to analyse the data
او هنوز نیاز به تجزیه و تحلیل داده ها دارد
- Glass شیشه
Nature is the glass reflecting truth
طبیعت شیشه ای است که حقیقت را منعکس میکند
- Grass چمن
The grass was cool and pleasant underfoot
علف زیر پا خنک و دلپذیر بود
- Golf گلف
I like to play golf
من دوست دارم گلف بازی کنم
- Hardware سخت افزار
The company deals in both hardware and software
این شرکت در زمینه سخت افزار و نرم افزار فعالیت می کند
- Hydrogen هیدروژن
Water is composed of hydrogen and oxygen
آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است
- Honey عسل
Old bees yield no honey
زنبورهای پیر عسل تولید نمی کنند
- Beauty زیبایی
Love is the beauty of soul
عشق زیبایی روح است
- Contentment
Happiness consists in contentment
خوشبختی در قناعت است
- Courage شجاعت
He praised her for her courage
او را به خاطر شجاعتش ستود
- Crime جرم
He has committed a crime
او مرتکب جرم شده است
- Growth رشد
The 1990s were a period of rapid change/growth
دهه 1990 دوره تغییر/رشد سریع بود
- Happiness شادی
Riches do not always bring happiness
ثروت همیشه خوشبختی نمی آورد
- Hate نفرت
Love, joy, hate, fear and jealousy are all emotions
عشق، شادی، نفرت، ترس و حسادت همه احساسات هستندJoy شادی
- Justice عدالت
Justice must be done even if the sky falls
عدالت باید اجرا شود حتی اگر آسمان سقوط کند
- Laughter خنده
Laughter is the best medicine
خنده بهترین دوا است
- Law قانون
Law makers should not be law breakers
قانونگذاران نباید قانون شکن باشند
- Liberty آزادی
The price of liberty is eternal vigilance
بهای آزادی هوشیاری ابدی است
- Love عشق
When love puts in, friendship is gone
وقتی عشق وارد می شود، دوستی از بین می رود
- Luck شانس
Behind bad luck comes good luck
پشت بدشانسی، خوش شانسی می آید
- Luxury لوکس
A refrigerator was then a luxury
آن زمان یخچال یک کالای لوکس بود
- Need نیاز
True love shows itself in time of need
عشق واقعی در زمان نیاز خود را نشان میدهد
- Opinion نظر
I’ve recently changed my opinion of her
من اخیراً نظرم را در مورد او تغییر داده ام
- Opportunity فرصت
We’re missing out on a tremendous opportunity
ما یک فرصت فوق العاده را از دست می دهیم
- Pain درد
Poverty is a pain, but no disgrace
فقر درد است، اما ننگ نیست
- Reality واقعیت
She refuses to face reality
از رویارویی با واقعیت امتناع می کند
- Relaxation آرامش
I play the piano for relaxation
برای آرامش پیانو می نوازم
- Satisfaction رضایت
It gave me a feeling of satisfaction
به من احساس رضایت داد
- Speed سرعت
Our speed averaged out at 50 km an hour
سرعت ما به طور متوسط 50 کیلومتر در ساعت بود
- Victory پیروزی
The victory was nothing less than a miracle
پیروزی چیزی جز یک معجزه نبود
- Warmth گرما
We felt the warmth of the sun
گرمای خورشید را احساس کردیم
- Wealth ثروت
Good health is above wealth
سلامتی بالاتر از ثروت است
- Student دانش اموز
Jack is a clever student
جک دانش آموز باهوشی است
- Tree درخت
A tree is known by its fruit
درخت را از میوه اش میشناسند
- Box جعبه
This box weighs five kilogrammes
وزن این جعبه پنج کیلوگرم است
- Customer مشتری
Customer relations is an important element of the job
ارتباط با مشتری یک عنصر مهم کار است
- Airport فرودگاه
We managed to get to the airport in time
موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم
- Briefcase کیف
He unclasped his briefcase and took out his notes
کیفش را باز کرد و یادداشت هایش را بیرون آورد
- Butterfly پروانه
Love is like a butterfly
عشق مثل پروانه است
- Background زمینه
The job would suit someone with a business background
این شغل برای کسی که سابقه بیزینس دارد مناسب است
- Cupboard کابیت
The mice in the cupboard squeaked
موش های داخل کمد جیرجیر کردند
- Dragonfly سنجاقک
A dragonfly has a life spen of 24 hours
سنجاقک 24 ساعت عمر می کند
- Fireworks اتش بازی
I was attracted by the spectacular display of fireworks
نمایش دیدنی آتش بازی من را جذب کرد
- Footprint رد پا
The outline of a footprint was visible in the snow
طرح کلی رد پا در برف قابل مشاهده بود
- Partnership شراکت
They decided to break up the partnership
آنها تصمیم گرفتند شراکت را به هم بزنند
- Photocopy فتوکپی
Please send a photocopy of your passport
لطفا فتوکپی پاسپورت خود را ارسال کنید
- Raincoat بارانی
I like this purple raincoat
من این بارانی بنفش را دوست دارم
- Snowboard اسنوبرد
The children love to snowboard in winter
بچه ها عاشق اسنوبرد در زمستان هستند
- Sunshine آفتاب
You are the sunshine that makes my day
تو آفتابی هستی که روز مرا میسازد
- Teacup فنجان چای
I’m awfully sorry. I’ve broken a teacup
من واقعا متاسفم. من فنجان چای را شکستم
- Teapot قوری
The teapot dropped out of her hand
قوری از دستش افتاد
- Thunderstorm رعد و برق
She got caught in a thunderstorm
او گرفتار رعد و برق شد
300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی
- Timetable جدول زمانی
We have a new timetable each term
ما هر ترم یک جدول زمانی جدید داریم
- Shower دوش
A shower will refresh you
دوش گرفتن شما را سرحال می کند
- Fall سقوط
A light rain began to fall
باران خفیفی شروع به باریدن کرد
- Staff کارکنان
We’ve been having trouble getting staff
ما برای جذب کارمندان مشکل داشتیم
سخن پایانی
در این مقاله لیست پرکاربردترین و مهمترین اسمها در زبان انگلیسی را جمع آوری کردهایم. با خواندن این مقاله تمام اسمهای مهم عان در زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت. با کمک مثالها میتوانید این اسمها را بهتر یاد بگیرید.