آمورش

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی+ مثال در جمله | Common Nouns in English

در این مقاله قصد داریم به 300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی بپردازیم که یادگیری آن‌ها می‌تواند دایره واژگان شما را افزایش داده و مکالمات روزمره را راحت‌تر سازند. اسامی جز مهم‌ترین بخش‌های جملات در تمامی زبان‌های دنیا هستند که با کمک آن‌ها می‌توانیم افراد، مکان ها، چیزها یا ایده ها را نشان دهیم؛ البته این اسامی پرکاربرد عمومی بوده و اسم خود شخص را در بر نمی‌گیرد. به طور مثال کلمه حیوان یک اسم عمومی است اما نام حیوان خاصی مانند اسب را شامل نمی‌شود.

کلمه girl را در نظر بگیرید؛ معنای این کلمه در زبان فارسی ” دختر ” است و در لیست اسامی پرکاربرد زبان انگلیسی جای می‌گیرد؛ زمانی که به جای girl از اسم آن شخص Ashley استفاده کنید، این اسم یک اسم خاص بوده و تنها برای همان شخص استفاده می‌شود. در ادامه این مقاله لیست اسامی در اختیار شما قرار می‌گیرد، که کاربرد عمومی داشته و یک شخص، ایده یا چیز خاصی را مخاطب قرار نمی‌دهد. همراه هر اسم یک جمله کاربردی هم ذکر شده است که به شما کمک می‌کند با ساختار جملات بیشتر آشنا شوید.

آموزش ویدئویی اسم‌های پر کاربرد انگلیسی اسامی پر کاربرد انگلیسی با حرف A اسم های انگلیسی با حرف B اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف C اسم‌های انگلیسی Nouns با حرف D اسم‌های انگلیسی با حرف E اسم های پرکاربرد در انگلیسی با حرف F اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف G لیست اسامی مهم انگلیسی سری H اسم پرکاربرد در انگلیسی با حرف I اسم پرکاربرد انگلیسی با حرف J اسم‌های پر کاربرد انگلیسی با حرف K اسم ‌های مهم انگلیسی با L اسم‌های پرکاربرد انگلیسی سری M اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف N اسم‌های رایج در زبان انگلیسی با O اسامی پرکاربرد در انگلیسی با P اسم‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف Q اسم در انگلیسی (R) اسم‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف S اسم انگلیسی پرکاربرد با حرف T اسم های رایج در انگلیسی (U) اسم‌های مهم در انگلیسی با حرف V اسم‌های پرکاربرد انگلیسی W اسم پرکاربرد در انگلیسی با Y سایر اسم‌های پرکاربرد در انگلیسی

آموزش ویدئویی اسم‌های پر کاربرد انگلیسی

اسامی پر کاربرد انگلیسی با حرف A

  • Ability توانایی

I have no doubts as to your ability

من در توانایی شما تردیدی ندارم

  • Access دسترسی

The only access to the village is by boat

تنها راه دسترسی به روستا با قایق است

  • Accident تصادف

The traffic accident is really a tragedy

تصادف رانندگی واقعاً یک فاجعه است

  • Account حساب/اکانت

I don’t have a bank account

من حساب بانکی ندارم

  • Action عمل

His bad action was scorned by the public

عمل بد او مورد تحقیر عموم قرار گرفت

  • Activity فعالیت

Activity is the only road to knowledge

فعالیت تنها راه رسیدن به دانش است

  • Actor بازیگر

He won the best actor award

او برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد

  • Address ادرس

I made the mistake of giving him my address

من اشتباه کردم که آدرسم را به او دادم

  • Age سن

The children average seven years of age

کودکان به طور متوسط هفت سال سن دارند

  • Air هوا

I leaped into the air with joy

با خوشحالی به هوا پریدم

  • Airport فرودگاه

We managed to get to the airport in time

موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم

  • Animal حیوان

A horse is a large animal

اسب حیوان بزرگی است

  • Answer پاسخ

The answer was an unequivocal no

پاسخ یک “نه” صریح بود

  • Apartment اپارتمان

I live in an apartment

من در یک آپارتمان زندگی می کنم

  • Apple سیب

There are about fifty calories in an apple

یک سیب حدود 50 کالری دارد

  • Army ارتش

The army quickly crushed the revolt

ارتش به سرعت شورش را سرکوب کرد

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

  • Art هنر

Art is a lie that tells the truth

هنر دروغی است که حقیقت را بیان می کند

  • Article مقاله

An article in the newspaper caught my attention

مقاله ای در روزنامه توجه من را جلب کرد

اسم های انگلیسی با حرف B

  • Ball توپ

The dog retrieved the ball from the water

سگ توپ را از آب بیرون آورد

  • Bank بانک

She was employed in a bank

او در یک بانک استخدام شده بود

  • Baseball بیسبال

He was on the baseball team

او در تیم بیسبال بود

  • Basis اساس

Their claim had no basis in fact

ادعای آنها در حقیقت هیچ مبنایی نداشت

  • Basket سبد

There are sixty oranges in the basket

در سبد شصت پرتقال وجود دارد

  • Bathroom حمام

Sylvia fetched a towel from the bathroom

سیلویا یک حوله از حمام آورد

  • Bedroom اتاق خواب

We have a spare bedroom

ما یک اتاق خواب اضافی داریم

  • Bird پرنده

Every bird likes its own nest

هر پرنده ای لانه خودش را دوست دارد

  • Blood خون

Blood is thicker than water

خون از آب غلیظ تر است

  • Boat قایق

We must move to the boat, it’s raining hard

باید به سمت قایق حرکت کنیم، باران شدیدی می بارد

  • Body بدن

The body and the mind interrelate

بدن و ذهن با هم ارتباط دارند

  • Book کتاب

Judge not a book by its cover

یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید

  • Bread نان

All bread is not baked in one oven

همه نان‌ها در یک فر پخته نمی‌شوند

  • Bus اتوبوس

We met up at the bus terminal

در پایانه اتوبوس با هم آشنا شدیم

لیست اسم های پرکاربرد در زبان انگلیسی

اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف C

  • Camera دوربین

My camera is fully automatic

دوربین من تمام اتوماتیک است

  • Car ماشین

I wish we had a car

کاش ماشین داشتیم

  • Career حرفه

He is not really suited for a teaching career

او واقعاً برای شغل معلمی مناسب نیست

  • Cat گربه

When the cat’s away, the mice will play

وقتی گربه دور باشد، موش ها بازی می کنند

  • Chemistry شیمی

The professor took the students to the chemistry lab

ستاد دانش آموزان را به آزمایشگاه شیمی برد

  • Chest قفسه سینه

I felt a tremendous pressure on my chest

فشار شدیدی روی قفسه سینه ام احساس کردم

  • Chicken مرغ

I personally would rather roast a chicken whole

من شخصا ترجیح می دهم یک مرغ را کامل کباب کنم

  • Child بچه

She held the child to her bosom

کودک را به آغوش خود گرفت

  • Chocolate شکلات

He broke the chocolate in two

او شکلات را به دو نیم تقسیم کرد

  • City شهر

Hundreds of bombs were dropped on the city

صدها بمب بر روی شهر ریخته شد

  • Class کلاس

That dictionary belongs to the class

آن دیکشنری متعلق به کلاس است

  • Coffee قهوه

I prefer tea to coffee

من چای را به قهوه ترجیح می دهم

  • College دانشکده

Their son will start college in September

پسرشان در سپتامبر کالج را شروع می کند

  • Company کمپانی

She was the boss of a large international company

او رئیس یک شرکت بزرگ بین المللی بود

  • Computer کامپیوتر

Only authorized personnel have access to the computer system

فقط پرسنل مجاز به سیستم کامپیوتری دسترسی دارند

اسم‌های انگلیسی Nouns با حرف D

  • Dad پدر

My dad loves to go fishing

پدر من عاشق ماهیگیری است

  • Day روز

Prepare for a rain day

برای یک روز بارانی آماده شوید

  • Death مرگ

There is no medicine against death

هیچ دارویی در برابر مرگ وجود ندارد

  • Depression افسردگی

He suffers from acute depression

او از افسردگی حاد رنج می برد

  • Device دستگاه

The listening device was concealed in a pen

دستگاه شنود در یک خودکار پنهان شده بود

  • Dinner شام

The dinner will be served buffet style

شام به استایل بوفه سرو می شود

  • Director کارگردان

I’m well in with my director

من با کارگردانم رابطه خوبی دارم

  • Dog سگ

Every dog has his day

هر سگی روز خود را دارد

  • Drama سریال

It was good drama, but historically inaccurate

سریال خوبی بود اما از نظر تاریخی نادرست بود

  • Drawing نقاشی

This is a fine drawing

این یک نقاشی خوب است

اسم‌های انگلیسی با حرف E

  • Ear گوش

The sound smites upon the ear

صدا به گوش می رسد

  • Earth زمین

The earth rotates once a day

زمین روزی یک بار می چرخد

  • Economics اقتصاد

He has never read around the subject of economics

او هرگز پیرامون موضوع اقتصاد مطالعه نکرده است

  • Editor ویرایشگر

He is the editor of a daily paper

او ادیتور یک روزنامه است

  • Education تحصیلات

We’ve spent a lot on the children’s education

ما خرج زیادی برای تحصیل بچه ها کرده ایم

  • Egg تخم مرغ

I always have a boiled egg for breakfast

من همیشه برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز می خور

  • Energy انرژی

He is full of energy

او سرشار از انرژی است

  • Exam امتحان

I got my exam results today

امروز نتایج امتحانم را گرفتم

  • Example مثال

Illustration by example is better than explanation in words

مثال زدن بهتر از توضیح با کلمات است

  • Excitement هیجان

Her heart was throbbing with excitement

قلبش از هیجان می تپید

  • Exercise ورزش

Please do that exercise over again

لطفاً آن تمرین را دوباره انجام دهید

اسم های پرکاربرد در انگلیسی با حرف F

  • Face صورت

Good fame is better than a good face

شهرت خوب بهتر از چهره خوب است

  • Fact حقیقت

I was fully aware of the fact

من کاملاً از واقعیت آگاه بودم

  • Family خانواده

He is the eighth child in the family

او هشتمین فرزند خانواده است

  • Film فیلم

We also went to see the film

ما هم برای دیدن فیلم رفتیم

  • Fire آتش

There is no smoke without fire

بدون آتش دودی وجود ندارد

  • Fish ماهی

Never offer to teach fish to swim

هرگز پیشنهاد نکنید که به ماهی ها شنا آموزش دهید

  • Food غذا

He looked longingly at the food on the table

با حسرت به غذای روی میز نگاه کرد

  • Football فوتبال

Football is a team game

فوتبال یک بازی تیمی است

  • Freedom آزادی

Freedom of speech is every American’s birthright

آزادی بیان حق اصلی هر آمریکایی است

  • Friendship دوستی

True friendship lasts forever

دوستی واقعی برای همیشه ماندگار است

اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف G

  • Game بازی

The crowd drifted out after the football game

جمعیت بعد از بازی فوتبال بیرون رفتند

  • Garbage زباله

Garbage pollutes our rivers

زباله ها رودخانه های ما را آلوده می کنند

  • Garden باغ

A swarm of bees flew into the garden

دسته ای از زنبورها به داخل باغ پرواز کردند

  • Gift هدیه

It is a gift for my brother

هدیه ای برای برادرم است

  • Girl دختر

I heard a girl squeal in that room

صدای جیغ دختری را در آن اتاق شنیدم

  • Grandmother مادربزرگ

He inherited a fortune from his grandmother

از مادربزرگش ثروتی به ارث برده است

  • Group گروه

The airliner was hijacked by a group of terrorists

هواپیمای مسافربری توسط گروهی از تروریست ها ربوده شد

  • Guest مهمان

Tom was a guest on a live radio show

تام مهمان یک برنامه زنده رادیویی بود

لیست اسامی مهم انگلیسی سری H

  • Hair مو

She dried her hair in the sun

او موهای خود را در آفتاب خشک کرد

  • Hand دست

Don’t bite the hand that feeds you

دستی را که به شما غذا می دهد گاز نگیرید

  • Hat کلاه

The hat is part of the school uniform

کلاه بخشی از لباس مدرسه است

  • Head سر

Better an empty purse than an empty head

یک کیف پول خالی بهتر از یک سر خالی است

  • Health سلامتی

There is no greater riches than health

هیچ ثروتی بالاتر از سلامتی نیست

  • Heart قلب

Every heart has its own sorrow

هر قلبی غم خودش را دارد

  • History تاریخ

China is a large country with a long history

چین کشوری بزرگ با تاریخی طولانی است

  • Hope امید

While there is life, there is hope

تا زمانی که زندگی هست، امید هم هست

  • Hospital بیمارستان

In hospital she’ll be under observation all the time

در بیمارستان همیشه تحت نظر خواهد بود

  • Hotel هتل

Leave your luggage in the hotel

چمدان خود را در هتل بگذارید

  • House خانه

A man’s house is his castle

خانه مرد قلعه اوست

اسم پرکاربرد در انگلیسی با حرف I

  • Ice یخ

She slipped on the ice

او روی یخ لیز خورد

  • Image تصویر

She looked at her image in the mirror

او به تصویر خود در آینه نگاه کرد

  • Internet اینترنت

The popularity of the Internet has soared

محبوبیت اینترنت افزایش یافته است

اسم پرکاربرد انگلیسی با حرف J

  • Job شغل

He’s trying to get a job

او در تلاش است تا شغلی پیدا کند

اسم‌های پر کاربرد انگلیسی با حرف K

  • Key کلید

Money is the key that opens all doors

پول کلیدی است که همه درها را باز می کند

  • King پادشاه

An owl is the king of the night

جغد پادشاه شب است

اسم ‌های مهم انگلیسی با L

  • Language زبان

She is learning a new language

او در حال یادگیری یک زبان جدید است

  • Leader رهبر

The new leader is a good selection

رهبر جدید انتخاب خوبی است

  • Library کتابخانه

The library is in the center of the town

کتابخانه در مرکز شهر است

  • Life زندگی

What makes life dreary is the want of motive

چیزی که زندگی را ترسناک می کند، نداشتن انگیزه است

  • List لیست

Her name was expunged from the list

نام او از فهرست حذف شد

  • Location مکان

The location of the hotel is sublime

موقعیت هتل عالی است.

اسم‌های پرکاربرد انگلیسی سری M

  • Magazine مجله

This magazine comes out quarterly

این مجله به صورت فصلی منتشر می شود

  • Mall مرکز خرید

The crowds thronged into the mall

جمعیت به مرکز خرید هجوم آوردند

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

  • Map نقشه

Mark the place on the map

مکان را روی نقشه علامت گذاری کنید

  • Market بازار

I usually buy all my vegetables at the market

من معمولا همه سبزیجاتم را از بازار می خرم

  • Math ریاضی

She’s learning calculus in math class

او در کلاس ریاضی حساب دیفرانسیل و انتگرال را یاد می گیرد

  • Media رسانه

He didn’t like the media probing into his past

او دوست نداشت رسانه ها در مورد گذشته او تحقیق کنند

  • Medicine دارو

A good medicine tastes bitter

داروی خوب طعم تلخی دارد

  • Menu منو

The waiter brought the menu

گارسون منو آورد

  • Message پیام

The message was written in code

پیام به صورت کد نوشته شده بود

  • Metal فلز

Aluminum is a kind of metal

آلومینیوم نوعی فلز است

  • Method روش

He invented a new method to make bread

او روش جدیدی برای تهیه نان ابداع کرد

  • Money پول

Love of money is the root of all evil

عشق به پول ریشه همه بدی هاست

  • Month ماه

December is the last month of the year

دسامبر آخرین ماه سال است

  • Morning صبح

Two of the students were tardy this morning

امروز صبح دو نفر از دانش آموزان تاخیر داشتند

  • Mouse موش

I held the mouse by its tail

موش را از دمش گرفتم

  • Movie فیلم

Just relax and enjoy the movie

فقط استراحت کنید و از فیلم لذت ببرید

  • Music موزیک

Music washes away from the soul the dust of everyday life

موسیقی غبار زندگی روزمره را از روح پاک می کند

اسم های پرکاربرد انگلیسی با حرف N

  • Name اسم

A good name is better than (great) riches

نام نیک بهتر از ثروت (بزرگ) است

  • Nation ملیت

The Chinese are an industrious nation

چینی ها ملتی پرتلاش هستند

  • Nature طبیعت

Nature will have its course

طبیعت مسیر خود را خواهد داشت

  • News اخبار

She passed out when she heard the tragic news

با شنیدن این خبر غم انگیز از حال رفت

  • Newspaper روزنامه

I wish to insert an advertisement in your newspaper

می خواهم در روزنامه شما آگهی درج کنم

  • Night شب

A huge bomb blast rocked central London last night

انفجار مهیبی شب گذشته مرکز لندن را لرزاند

اسم‌های رایج در زبان انگلیسی با O

  • Office اداره

Our office is open from Monday to Friday inclusive

اداره ما از دوشنبه تا جمعه باز است

  • Oil روغن

Oil doesn’t mix with water

روغن با آب مخلوط نمی شود

اسامی پرکاربرد در انگلیسی با P

  • Paper کاغذ

There is a blot of ink on the paper

یک لکه جوهر روی کاغذ وجود دارد

  • Passenger مسافر

Passenger ships are a costly way to travel

کشتی های مسافربری راهی پرهزینه برای سفر هستند

  • People مردم

Never judge people by their appearance

هرگز افراد را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید

  • Permission اجازه

She begged permission to leave

او اجازه خروج خواست

  • Person شخص

I am not myself a punctual person

من خودم آدم وقت شناس نیستم

  • Personality شخصیت

He has a strong personality

شخصیتی قوی دارد

  • Phone گوشی همراه

I didn’t make any phone calls

هیچ تماس تلفنی نداشتم

  • Photo عکس

Please send a photo

لطفا یک عکس ارسال کنید

  • Physics فیزیک

He majors in physics

او در رشته فیزیک تحصیل می کند

  • Piano پیانو

You play the piano well

شما به خوبی پیانو می نوازید

  • Pizza پیتزا

I live for pizza

من برای پیتزا زندگی می‌کنم

  • Place مکان

Let’s go to that new pizza place tonight

بیا امشب به آن پیتزافروشی جدید برویم

  • Platform پلتفرم

Your questions will be answered from the platform

سوالات شما از پلتفرم پاسخ داده می شود

  • Poem شعر

He recited the poem to the class

او شعر را برای کلاس خواند

  • Police پلیس

The thief is wanted by the police

سارق تحت تعقیب پلیس است

  • Power قدرت

Knowledge is power

دانش قدرت است

  • Practice تمرین

Without practice, hopes will be reduced to zero

بدون تمرین، امیدها به صفر می رسد

  • Price قیمت

The price of wheat had reached an all-time low

قیمت گندم به پایین ترین حد خود رسیده بود

اسم های پرکاربرد در انگلیسی کدامند؟

اسم‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف Q

  • Queen ملکه

The queen bore him four fine sons

ملکه برای او چهار پسر خوب به دنیا آورد

  • Question سوال

She answered the question in the negative

او به این سؤال پاسخ منفی داد

اسم در انگلیسی (R)

  • Radio رادیو

She’s listening to the radio

او در حال گوش دادن به رادیو است

  • Reason دلیل

Love is without reason

عشق بی دلیل است

  • Recording ضبط

The recording quality is excellent

کیفیت ضبط عالی است

  • Refrigerator یخچال

We have a refrigerator in our kitchen

ما یک یخچال در آشپزخانه خود داریم

  • Responsibility مسئولیت

He has no sense of responsibility

او هیچ احساس مسئولیتی ندارد

  • Restaurant رستوران

This restaurant has a fine reputation

این رستوران شهرت خوبی دارد

  • Result نتیجه

She was disheartened at the result

او از نتیجه ناامید شد

  • Risk ریسک

Without risk, there is no reward

بدون ریسک، هیچ پاداشی وجود ندارد

  • River رودخانه

We crossed over the river into Sweden

از رودخانه عبور کردیم و وارد سوئد شدیم

  • Road جاده

Perseverance is the only road to success

پشتکار تنها راه موفقیت است

  • Rock سنگ

There’s a lot of danger in rock climbing

در صخره نوردی خطرات زیادی وجود دارد

  • Role نقش

Money played an important role in his life

پول نقش مهمی در زندگی او داشت

  • Room اتاق

His room is thrice the size of mine

اندازه اتاق او سه برابر اتاق من است

اسم‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف S

  • Salad سالاد

Avocado salad is a favourite of mine

سالاد آووکادو مورد علاقه من است

  • Salt نمک

Salt is crucial in cooking

نمک در آشپزی بسیار مهم است

  • Sample نمونه

Each sample was examined through a microscope

هر نمونه از طریق میکروسکوپ بررسی شد

  • Scene صحنه

I can hardly imagine such a scene

من به سختی می توانم چنین صحنه ای را تصور کنم

  • School مدرسه

I don’t remember my first day at school

اولین روز مدرسه ام را به یاد نمی آورم

  • Science علم

Some people think that chess is a science

برخی فکر می کنند که شطرنج یک علم است

  • Screen صفحه نمایش

He went on staring at the TV screen

او همچنان به صفحه نمایش تلویزیون خیره شد

  • Shape شکل

The island was originally circular in shape

این جزیره در ابتدا دایره ای شکل بود

  • Shirt پیراهن

You look good in that shirt

شما در آن پیراهن خوب به نظر می‌رسید

  • Singer خواننده

She is my favorite singer

او خواننده مورد علاقه من است

  • Sir اقا

Can I help you, sir?

می‌توانم به شما کمک کنم، قربان

  • Sister خواهر

The resemblance between Susan and her sister was remarkable

شباهت سوزان و خواهرش جالب بود

  • Site محل مکان

The statue was removed to another site

مجسمه به مکان دیگری منتقل شد

  • Skill مهارت

This job demands a high degree of skill

این شغل به مهارت بالایی نیاز دارد

  • Software نرم افزار

The software has no particular distinguishing features

نرم افزار هیچ ویژگی متمایز خاصی ندارد

  • Sound صدا

The sound of the music died away

صدای موسیقی خاموش شد

  • Soup سوپ

The soup is warming up on the stove

سوپ روی اجاق در حال گرم شدن است

  • Space فضا

There’s a lot of storage space in the loft

فضای ذخیره سازی زیادی در انبار وجود دارد

  • Sport ورزش

sailing is a wonderful sport

قایقرانی ورزش فوق العاده ای است

  • Square مربع

The area of the office is 35 square metres

مساحت دفتر 35 متر مربع است

  • Star ستاره

The club were forced to sell their star player

باشگاه مجبور شد ستاره خود را بفروشد

  • Store فروشگاه

The store has a lot of regular customers

فروشگاه مشتریان دائمی زیادی دارد

  • Story داستان

Every picture tells a story

هر تصویر داستانی را بیان می کند

  • Stress استرس

Your headaches are due to stress

سردردهای شما به دلیل استرس است

اسم انگلیسی پرکاربرد با حرف T

  • Task وظیفه

We have a formidable task ahead of us

ما کار سختی در پیش داریم

  • Tea چای

Bring back some tea for me

برای من چای بیاور

  • Teacher معلم

Experience is the best teacher

تجربه بهترین معلم است

  • Television تلویزیون

I saw the Olympic Games on television

بازی های المپیک را از تلویزیون دیدم

  • Tennis تنیس

I like to play tennis

من دوست دارم تنیس بازی کنم

  • Thing چیز

There’s no such thing as bad publicity

چیزی به نام تبلیغات بد وجود ندارد

  • Thought فکر

The wish is father to the thought

آرزو پدر اندیشه است

  • Time زمان

There is a time for all things

برای همه چیز زمانی وجود دارد

  • Tongue زبان

A good tongue is a good weapon

زبان خوب، سلاح خوبی است

  • Tool ابزار

A hammer is a sort of tool

چکش نوعی ابزار است

  • Tooth دندان

My tooth is killing me

دندونم داره منو میکشه

  • Topic موضوع

This topic requires a lot of deep thinking

این موضوع نیاز به تفکر عمیق زیادی دارد

  • Town شهر

She has several friends in the town

او چندین دوست در شهر دارد

  • Truth حقیقت

Truth hath a good face, but ill clothes.

حقیقت چهره نیکو دارد، اما لباس بد

  • Two دو

No man can do two things at once

هیچ مردی نمی تواند دو کار را همزمان انجام دهد

اسم های رایج در انگلیسی (U)

  • Uncle عمو/ دایی

I don’t have much contact with my uncle

من زیاد با عمویم ارتباط ندارم

  • University دانشگاه

She teaches English at London University

او در دانشگاه لندن انگلیسی تدریس می‌کند

اسم‌های مهم در انگلیسی با حرف V

  • Video ویدیو

She has watched the race on video

او مسابقه را به صورت ویدئویی تماشا کرده است

  • Virus ویروس

She has got some kind of virus

او به نوعی ویروس مبتلا شده است

  • Voice صدا

Give every man thy ear, but few thy voice

گوش خود را به هر کس بده، اما صدایت را کم

اسم‌های پرکاربرد انگلیسی W

  • War جنگ

If you wish for peace, be prepared for war

اگر آرزوی صلح دارید، برای جنگ آماده باشید

  • Warning هشدار

She didn’t heed my warning

او به هشدار من توجه نکرد

  • Water آب

Beware of a silent dog and still water

مراقب سگ ساکت و آب ساکن باشید

  • Way مسیر

Love will find a way

عشق راهی پیدا خواهد کرد

  • Weather آب و هوا

The good seaman is known in bad weather

دریانورد خوب در هوای بد شناخته می شود

  • Web وب

Our web page had 243 hits this week

صفحه وب ما در این هفته 243 بازدید داشت

  • Wedding عروسی

He hasn’t any suitable shoes for the wedding

کفش مناسبی برای عروسی ندارد

  • Wife همسر

A good husband makes a good wife

شوهر خوب، زن خوب می سازد

  • Wind باد

Hoist your sail when the wind is fair

بادبان خود را هنگامی که باد می وزد بالا ببرید

  • Winner برنده

There will be a prize for the winner

برای برنده جایزه در نظر گرفته می شود

  • Wood چوب

William was chopping wood for fire

ویلیام در حال خرد کردن هیزم برای آتش بود

  • Word کلمه

There is great difference between word and deed

برای یک مرد عاقل یک کلمه کافی است

  • Work کار

Work will not kill a man but worry will

کار انسان را نمی کشد اما نگرانی می کشد

  • World جهان

This world belongs to the energetic

این دنیا متعلق به افراد پر انرژی است

  • Writer نویسنده

He was a writer of repute

او نویسنده ای معروف بود

اسم پرکاربرد در انگلیسی با Y

  • Year سال

May good fortune find you this yea

باشد که بخت خوب شما را در این سال پیدا کند

سایر اسم‌های پرکاربرد در انگلیسی

  • End پایان

A woman’s work is never at an end

کار یک زن هرگز به پایان نمی رسد

  • Member عضو

I am a member of the basketball team

من عضو تیم بسکتبال هستم

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

  • community انجمن

He did it for the interests of the community

او این کار را برای منافع جامعه انجام داد

  • president رئیس جمهور

The two spies were pardoned yesterday by the President

این دو جاسوس دیروز توسط رئیس جمهور مورد عفو قرار گرفتند

  • team تیم

He’ll be a great asset to the team

او یک سرمایه بزرگ برای تیم خواهد بود

  • minute دقیقه

There’s one born every minute

در هر دقیقه یک نفر به دنیا می آید

  • idea ایده

We are totally supportive of this idea

ما کاملاً از این ایده حمایت می کنیم

  • kid بچه

Having a kid is a 24/7 job

بچه دار شدن یک شغل 24 ساعته است

  • information اطلاعات

For more information, visit our website

برای اطلاعات بیشتر به وب سایت ما مراجعه کنید

  • back پشت / کمر

Straighten your back – try not to slouch

پشت خود را صاف کنید – سعی کنید خم نشوید

  • parent والدین

The written consent of a parent is required

رضایت کتبی یکی از والدین الزامی است

  • office دفتر

His office is on the third floor

دفترش در طبقه سوم است

  • door در

Open not your door when the devil knocks

وقتی شیطان در می زند، در را باز نکنید

  • Business بیزنس

Do business, but be not a slave to it

تجارت کنید، اما برده آن نباشید

  • Childhood دوران کودکی

From earliest childhood she’d had a love of dancing

از همان دوران کودکی او عاشق رقص بود

  • Danger خطر

Danger is next neighbour to security

خطر همسایه کناری امنیت است

  • Data داده ها

She still needs to analyse the data

او هنوز نیاز به تجزیه و تحلیل داده ها دارد

  • Glass شیشه

Nature is the glass reflecting truth

طبیعت شیشه ای است که حقیقت را منعکس می‌کند

  • Grass چمن

The grass was cool and pleasant underfoot

علف زیر پا خنک و دلپذیر بود

  • Golf گلف

I like to play golf

من دوست دارم گلف بازی کنم

  • Hardware سخت افزار

The company deals in both hardware and software

این شرکت در زمینه سخت افزار و نرم افزار فعالیت می کند

  • Hydrogen هیدروژن

Water is composed of hydrogen and oxygen

آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است

  • Honey عسل

Old bees yield no honey

زنبورهای پیر عسل تولید نمی کنند

  • Beauty زیبایی

Love is the beauty of soul

عشق زیبایی روح است

  • Contentment

Happiness consists in contentment

خوشبختی در قناعت است

  • Courage شجاعت

He praised her for her courage

او را به خاطر شجاعتش ستود

  • Crime جرم

He has committed a crime

او مرتکب جرم شده است

  • Growth رشد

The 1990s were a period of rapid change/growth

دهه 1990 دوره تغییر/رشد سریع بود

  • Happiness شادی

Riches do not always bring happiness

ثروت همیشه خوشبختی نمی آورد

  • Hate نفرت

Love, joy, hate, fear and jealousy are all emotions

عشق، شادی، نفرت، ترس و حسادت همه احساسات هستندJoy شادی

  • Justice عدالت

Justice must be done even if the sky falls

عدالت باید اجرا شود حتی اگر آسمان سقوط کند

  • Laughter خنده

Laughter is the best medicine

خنده بهترین دوا است

  • Law قانون

Law makers should not be law breakers

قانونگذاران نباید قانون شکن باشند

  • Liberty آزادی

The price of liberty is eternal vigilance

بهای آزادی هوشیاری ابدی است

  • Love عشق

When love puts in, friendship is gone

وقتی عشق وارد می شود، دوستی از بین می رود

  • Luck شانس

Behind bad luck comes good luck

پشت بدشانسی، خوش شانسی می آید

  • Luxury لوکس

A refrigerator was then a luxury

آن زمان یخچال یک کالای لوکس بود

  • Need نیاز

True love shows itself in time of need

عشق واقعی در زمان نیاز خود را نشان می‌دهد

  • Opinion نظر

I’ve recently changed my opinion of her

من اخیراً نظرم را در مورد او تغییر داده ام

  • Opportunity فرصت

We’re missing out on a tremendous opportunity

ما یک فرصت فوق العاده را از دست می دهیم

  • Pain درد

Poverty is a pain, but no disgrace

فقر درد است، اما ننگ نیست

  • Reality واقعیت

She refuses to face reality

از رویارویی با واقعیت امتناع می کند

  • Relaxation آرامش

I play the piano for relaxation

برای آرامش پیانو می نوازم

  • Satisfaction رضایت

It gave me a feeling of satisfaction

به من احساس رضایت داد

  • Speed سرعت

Our speed averaged out at 50 km an hour

سرعت ما به طور متوسط ​​50 کیلومتر در ساعت بود

  • Victory پیروزی

The victory was nothing less than a miracle

پیروزی چیزی جز یک معجزه نبود

  • Warmth گرما

We felt the warmth of the sun

گرمای خورشید را احساس کردیم

  • Wealth ثروت

Good health is above wealth

سلامتی بالاتر از ثروت است

  • Student دانش اموز

Jack is a clever student

جک دانش آموز باهوشی است

  • Tree درخت

A tree is known by its fruit

درخت را از میوه اش می‌شناسند

  • Box جعبه

This box weighs five kilogrammes

وزن این جعبه پنج کیلوگرم است

  • Customer مشتری

Customer relations is an important element of the job

ارتباط با مشتری یک عنصر مهم کار است

  • Airport فرودگاه

We managed to get to the airport in time

موفق شدیم به موقع به فرودگاه برسیم

  • Briefcase کیف

He unclasped his briefcase and took out his notes

کیفش را باز کرد و یادداشت هایش را بیرون آورد

  • Butterfly پروانه

Love is like a butterfly

عشق مثل پروانه است

  • Background زمینه

The job would suit someone with a business background

این شغل برای کسی که سابقه بیزینس دارد مناسب است

  • Cupboard کابیت

The mice in the cupboard squeaked

موش های داخل کمد جیرجیر کردند

  • Dragonfly سنجاقک

A dragonfly has a life spen of 24 hours

سنجاقک 24 ساعت عمر می کند

  • Fireworks اتش بازی

I was attracted by the spectacular display of fireworks

نمایش دیدنی آتش بازی من را جذب کرد

  • Footprint رد پا

The outline of a footprint was visible in the snow

طرح کلی رد پا در برف قابل مشاهده بود

  • Partnership شراکت

They decided to break up the partnership

آنها تصمیم گرفتند شراکت را به هم بزنند

  • Photocopy فتوکپی

Please send a photocopy of your passport

لطفا فتوکپی پاسپورت خود را ارسال کنید

  • Raincoat بارانی

I like this purple raincoat

من این بارانی بنفش را دوست دارم

  • Snowboard اسنوبرد

The children love to snowboard in winter

بچه ها عاشق اسنوبرد در زمستان هستند

  • Sunshine آفتاب

You are the sunshine that makes my day

تو آفتابی هستی که روز مرا می‌سازد

  • Teacup فنجان چای

I’m awfully sorry. I’ve broken a teacup

من واقعا متاسفم. من فنجان چای را شکستم

  • Teapot قوری

The teapot dropped out of her hand

قوری از دستش افتاد

  • Thunderstorm رعد و برق

She got caught in a thunderstorm

او گرفتار رعد و برق شد

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

300 اسم پرکاربرد در زبان انگلیسی

  • Timetable جدول زمانی

We have a new timetable each term

ما هر ترم یک جدول زمانی جدید داریم

  • Shower دوش

A shower will refresh you

دوش گرفتن شما را سرحال می کند

  • Fall سقوط

A light rain began to fall

باران خفیفی شروع به باریدن کرد

  • Staff کارکنان

We’ve been having trouble getting staff

ما برای جذب کارمندان مشکل داشتیم

سخن پایانی

در این مقاله لیست پرکاربردترین و مهم‌ترین اسم‌ها در زبان انگلیسی را جمع آوری کرده‌ایم. با خواندن این مقاله تمام اسم‌های مهم عان در زبان انگلیسی را یاد خواهید گرفت. با کمک مثال‌ها می‌توانید این اسم‌ها را بهتر یاد بگیرید.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا