داستان انگلیسی: آتش بسِ کریسمس

✅ شما با استفاده از داستان انگلیسی میتوانید چهار مهارت زبان انگلیسی خود را تقویت کنید. ✏️
level: advanced
voice: Transcript: ترجمه فارسی: Idioms in Persian:
voice:
Transcript:
CHRISTMAS TRUCE
During WWI, many of the British, French, and German soldiers lived, fought, and died in trenches that snaked thousands of miles through the countryside. These trenches were grim, dark places averaging 7 feet deep and 6 feet wide. On the Allied side, they were often full of mud, rats, and disease. The men lived in these trenches, struggling to keep dry, stay alive, and not lose their minds. The trenches of the enemy were sometimes just 30 meters away, and sticking your head above the trench could easily get you killed.
After five months of horrific fighting, the soldiers on both sides were sick of war. Suddenly peace broke out between the trenches. It was Christmas Eve, 1914. It was “a beautiful moonlit night, frost on the ground, white almost everywhere,” said Pvt. Albert Moren. The Germans sang out from their trenches the song, Silent Night. When they finished, their enemies in the neighboring trench cheered. The Allied soldiers then replied with the English version.
No shots were fired that night, and in the morning, they wondered if the peace would last. At one point along the trenches, a German soldier held up a sign saying, “You no shoot, we no shoot.” Slowly heads popped up above the trenches, and Christmas greetings were offered from both sides in English. Nervously the soldiers came out from their protective trenches. Leaving their guns and safety behind, they approached each other. With hearts likely filled with a mixture of fear and hope, they shook hands. Some soldiers exchanged small gifts of tobacco or buttons. Others played soccer upon the battlefield. A pig was roasted by the British and shared with the Germans in one place, and the Germans rolled over a barrel of beer to the British in exchange. In another place, a German juggler performed, and at yet another, a British soldier got his hair cut by a German barber.
Not all of the soldiers were at peace that day, but 100,000 soldiers did take part in the truce. At some points along the trenches, the truce lasted only part of the day, and in others, it lasted until New Year’s Day. Not everyone was pleased with the impromptu peace. One young German corporal named Adolf Hitler complained, “Such a thing should not happen in wartime…. Have you no German sense of honor left?” And, of course, when the higher-ups got wind of the friendly fraternization, they made sure that it was not repeated the following year. Nevertheless, at least for one Christmas, humanity’s gentler side overcame the insanity of war as men came together in celebration and peace.
ترجمه فارسی:
آتش بسِ کریسمس
در طول جنگ جهانی اول،تعداد زیادی از سربازان بریتانیایی، فرانسوی و آلمانی در سنگرهایی تونل مانند که هزاران مایل از حومه شهر فاصله داشت ، زندگی کردند، جنگیدند و مردند.
این سنگرها جای بسیار تاریکی و ترسناکی بودند که تقریبا ۱۰۰ متر عمق و ۹۰ متر عرض داشتند.
در طرف جبههی متفقین، سنگرها اغلب پر از گل و لای، موش و بیماری بود. سربازها در این سنگرها زندگی میکردند و تمام سعیشان این بود که خیس نشوند، زنده بمانند و ریسک نکنند .
سنگرهای دشمن گاهی فقط ۳۰ متر با آنها فاصله داشت و اگر سرشان را بالای میآوردند به راحتی کشته میشدند.
بعد از گذشت پنج ماه نبرد وحشتناک، سربازان هر دو طرف از جنگ خسته شده بودند. ناگهان صلح بین سنگرها برقرار شد، آن شب کریسمس سال ۱۹۱۴ بود.
آلبرت مورن در مورد آن شب گفت: ” شب مهتابی زیبا، برف همه جا را پوشانده و همه جا سفید بود.” آلمانیها از سنگر خود آهنگ شب آرام را خواندند.
وقتی اهنگ تمام شد، دشمنانشان در سنگر روبه رو آنها را تشویق کردند. سپس سربازان متفقین با خواندن نسخه انگلیسی آن آهنگ به آنها پاسخ دادند.
آن شب هیچ گلولهای شلیک نشد ،صبح به این فکر میکردند که آیا صلح ادامه دارد؟ در نقطهای درون سنگر، سربازی آلمانی تابلویی را در دست گرفت که روی آن نوشته شده بود: «شما شلیک نکنید، ما شلیک نکنیم.»
به آرامی سرها از بالای سنگرها بیرون آمدند و تبریک کریسمس میان دو طرف به زبان انگلیسی رد و بدل شد.
سربازان با نگرانی زیادی از سنگرهای خود بیرون آمدند. اسلحه و وسایل حفاظتی خود را در سنگرها گذاشتند و به هم نزدیک شدند. با قلبهایی که مملو از ترس و امید بود، به همدیگر دست دادند.
برخی از سربازان هدایای کوچکی مثل تنباکو یا دکمه به هم میدادند. دیگران در زمین جنگ با هم فوتبال بازی میکردند. انگلیسیها خوکی را کباب کردند و آن را با آلمانیها سهیم شدند و آلمانیها در ازای آن، یک بشکه آبجو به انگلیسیها دادند.
در جایی دیگر، شعبده باز آلمانی نمایش اجرا میکرد و در جایی دیگر، یک آرایشگر آلمانی موهای سرباز بریتانیایی را کوتاه میکرد.
همه سربازان در آن روز در صلح نبودند، اما صدهزار سرباز در آتش بس شرکت کردند.
در بعضی از سنگرها، آتش بس فقط بخشی از روز و در بعضی دیگر تا پایان روز سال نو ادامه داشت..
همه از این صلح بداهه راضی نبودند. یک سرجوخه جوان آلمانی به نام آدولف هیتلر اظهار نارضایتی کرد: «چنین چیزی در زمان جنگ نبایداتفاق بیفتد. آن حس غرور و افتخاری آلمانی شما کجا رفته است؟» وقتی افراد بالادست هم از این رابطه ی برادری و دوستی آنها باخبر شدند ، مطمئن شدند که دیگر تکرار نخواهد شد.
اما حداقل برای یک کریسمس، مهربانیت و انسانیت بر جنگ غلبه کرد، زیرا سربازان در جشن و صلح گرد هم آمدند.
بهترین دوره برای یادگیری کامل مکالمه زبان انگلیسی
در هر زبانی 90 درصد مکالمه و صحبتی که شما در طول شبانه روز با افراد مختلف دارید شامل 700 قالب است که استاد کریمی و تیم متخصص آکادمی روان بعد از 3 سال این 700 قالب طلایی زبان انگلیسی را جمعآوری کردهاند و داخل ترم پیشرفته دوره جامع آکادمی روان آموزش دادهاند. برای مشاهده دوره روی تصویر زیر کلیک کنید و برای کسب اطلاعات بیشتر به مشاورین ما با شماره تماس 09130013252 پیام دهید.
Idioms in Persian:
Lose ones mind | از دست دادن عقل |
Take a part | شرکت کردن |
Get wind of something | از موضوعی خبردار شدن |
همچنین مطالعه کنید:
آزمون توییک چیست؟
نسبتهای فامیلی به انگلیسی
نکاتی برای تند خوانی انگلیسی