آمورش

دختر به انگلیسی و 20 حقیقت جالب (با ترجمه)

Gamma koli

دختر به انگلیسی می شود Girl (گِرل) و دخترانه می شود Girlish (گِرلیش). البته Daughter هم استفاده می شود اما معمولا حالت خانوادگی دارد مثلا کسی بخواهد بگوید دختر من 10 سالش است. اما گرل عمومی تر است مثلا فلان دختر را دوست دارم. زن هم می شود Woman و خانم می شود Lady توضیحات کامل در ادامه:

اصطلاحاتی که در آنها از Girl استفاده می شود

  • Girl Friday دستیار زن / منشی ارشد
  • Girl guide دختر پیشاهنگ
  • Girl scout زنی که به قوانین و اصول اخلاق پای بند است/ بچه ننه
  • Ball girl دختری که موقع تمرین توپ ها را جمع می کند
  • Camp fire girl دختری که عضو سازمان ملی افراد بین 5 تا 18 ساله است
  • Chorus girl دختری که جز گزوه کر موسیقی است
  • Cover girl ستاره روی جلد مجله
  • Flower girl دختر گل فروش
  • Head girl مبصر کلاس
  • Office girl دختر جوانی که در اداره کار می کند
  • Old girl پیر زن / شاگرد قدیمی مدرسه یا دانشگاه
  • Poster girl دختر یا زنی که نماینده کامل یک جننبش باشد
  • Valley girl دختری اهل سن فرناندو ولی کالیفرنیا
  • Working girl دختر جوانی که کار می کند (منبع)

جمع Girl: Girls می باشد

50 اصطلاح کاربردی در زبان انگلیسی

کاربردهای دیگر و نکات گرامری

1-A: female child دختر بچه (قابل شمارش)

  • She gave birth to a baby girl. او یک دختر به دنیا آورد
  • a nine-year-old girl یک دختر 9 ساله
  • Ever since I was a (little / young) girl, I’ve wanted to travel. من از وقتی که یک دختر کوچک بودم، دوست داشتم سفر کنم

B: Daughter دختر

English

می خوای کل این سایت توی جیبت باشه؟ توی اپلیکیشن آموزشی چرب زبان، هرررر زبانی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! در کمترین زمان زبان مدنظرتو مثل بلبل حرف بزن!

  • Is this your little girl? آیا این دختر خردسال شماست
  • She’s our oldest/youngest girl. او بزرگ ترین/ جوان ترین دختر ما است

2- A: a young woman دختر جوان (قابل شمارش)

  • a group of teenage girls گروهی از دختران نوجوان
  • a 19-year-old girl یک دختر 19 ساله
  • His parents hope he’ll soon find a nice girl, settle down, and get married. والدین او امیدوارند او به زودی یک دختر خوب پیدا و ازدواج کند
  • When she was younger, she was a real party girl. [=a young woman who enjoys parties] او وقتی جوان تر بود، واقعا دختر زیبایی بود. (دختری که از مهمانی رفتن و گرفتن لذت می برد.)
  • She’s a big star now, but her fans still think of her as the girl next door. [=a wholesome young woman from a middle-class family] او الان یک ستاره بزرگ است اما طرفدارانش هنوز او را همان ” دختر معمولی ” می دانند. (دختر جوانی که از خانواده ای در سطح متوسط است.)

B: a usually young woman from a specified kind of place معمولا زن جوانی که متعلق به جای خاصی است

  • a city/country girl = a girl from the city/country دختر شهری
  • a local/hometown girl دختر محلی متعلق به یک شهر

3-A: the girls: the female friends or work partners of a woman viewed as a group دوستان یا همکاران دختر یک زن که به عنوان یک گروه شناخته می شوند (غیر رسمی)

  • Wait till the girls back home! تا زمانی که دختر ها به خانه برگردند، منتظر بمان
  • Our boss thinks of herself as just one of the girls. رئیس ما خودش را یکی از اعضای گروه دختر ها به حساب می آورد
  • She went out dancing with the girls. او برای رقص با دختر ها بیرون رفت

B-a woman of any age — often used as a friendly way for one woman to address another woman

ب: خطاب به هر زنی در هر سنی، معمولا وقتی زنی می خواهد به روشی دوستانه به یک زن دیگر اشاره کند ، از این کلمه استفاده می کند. (قابل شمارش)

  • Girl, you will not believe what just happened to me! دختر، باورت نمی شود چه بر سرم آمد

C :a woman or girl who does a particular job or activity. دختر یا زنی که یک شغل یا کار خاص انجام می دهد. (قابل شمارش)

  • a shop girl دختر فروشنده/ دختری که در فروشگاه کار می کند
  • They just hired a new girl to do the filing. آن ها یک دختر جدید برای بایگانی استخدام کردند

متن های کوتاه کاربردی (سرعت مکالمه تون رو 2 برابر می کنه!)

4-A: Girlfriend دوست دختر (قابل شمارش)

  • I took my girlfriend out to the movies last night. دیشب دوست دخترم را به سینما بردم

B:Girlhood دختری (اسم غیر قابل شمارش )

  • She lost touch with the friends of her girlhood. او رابطه اش را با دوستان دوران دختری اش قطع کرد
  • her girlhood friends دوستان دوران دختری اش

C:Girlish دخترانه (صفت)

  • a girlish voice صدای دخترانه
  • her girlish figure چهره دخترانه اش

D: Girlishly دختر وار/ دخترانه (قید)

  • She smiled girlishly at Jack. او به جک دختر وار خندید

E: Girlishness حالت دخترانه (اسم غیر قابل شمارش)

دانلود کنید واسه گوشی: 5 دیکشنری برتر دنیا (از همه زبانها به هم)

20 حقیقت جالب درباره دختران که باید بدانید

1-دختر ها مثل پسر ها از زدن حرف های زشت خوش شان نمی آید.

2- دختر ها ذاتا پرحرف تر از پسر ها هستند.

3- وقتی دختری ناراحت است اما گریه نمی کند؛ یعنی از درون بغض دارد.

4- غیبت کردن جز تفریحات دختر ها است.

5- دختر ها عاشق این هستند که همیشه از آن ها تعریف شود.

6- زیادی جدی بودن می تواند یک دختر را بی میل کند.

7- بوسه بر دست یک دختر در وقت مناسب می تواند او را به شما علاقه مند کند .

8- اگر دختری را دوست ندارید که شما را دوست دارد، کم کم با او رابطه تان را قطع کنید.

9- دختر ها چیزی که یک پسر واقعا با احساس بیان کند تا آخر عمر در ذهن شان خواهد ماند.

10- وقتی دختری بعد از اینکه اشتباهی را مرتکب شدید به شما بی محلی کرد ، بهترین کار این است که به او زمان بدهید تا آرام شود.

به کارتون میاد: پشت صحنه به انگلیسی

11- وقتی یک دختر برای تان آشپزی می کند، بدانید که خیلی برایش اهمیت دارید.

12- دختر ها آن چیزی که تظاهر می کنند، نیستند.

13- دختر ها از این که در مورد احساسات شان صحبت کنند، لذت می برند.

14- هیچ وقت تحت هر عنوانی، به یک دختر نگویید که به درد نخور است.

15- یک لبخند برای یک دختر خیلی معنا دارد.

16- اگر از دختری خوش تان آمد؛ اول سعی کنید با او رابطه دوستانه برقرار کنید و اجازه بدهید تا شما را بشناسد.

17- سعی نکنید احساسات یک دختر را حدس بزنید، از او بپرسید.

18- یک دختر چیزی جز این که دوست داشته شود، نمی خواهد.

19- گفتن یک ” سلام ” ساده می تواند روز یک دختر را بسازد.

20- کسی که قبلا یک دختر به او علاقه داشته همیشه در ذهنش می ماند اما پسری را الان دوست دارد، در قلبش جای دارد. a the girls : the female friends or work partners of a woman viewed as a group

جملات ناب انگليسي با معني: 40 نقل قول ناب

English

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا